فريدون زرنگار (راديو فردا): کمتر از پنج
هفته مانده به انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی و با پايان يافتن مهلت
اعتراض به رد صلاحيت ها، درگيری بين دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار بر سر
سياست شورای نگهبان و رد صلاحيت داوطلبين نمايندگی وارد مرحله نهايی خود می
شود.
اگرچه اين بازی رد صلاحيت ها و اعتراض به رد صلاحيت شدگان، در همه انتخاباتی
که تاکنون در جمهوری اسلامی برگزار شده اند، بخشی از فرايند انتخابات بوده
است و پديده تازه ای نيست؛ اما اين بار اعتراض شماری از نمايندگان اصلاح طلب
در شکل تحصن و روزه سياسی در مجلس شورای اسلامی ابعاد تازه ای به درگيری دو
جناح بخشيده است.
اصلاح طلبان که در دوره های پيشين از پشتوانه های گسترده مردمی، به ويژه از
طرف جوانان، دانشجويان، و زنان، برخوردار بوده اند، اکنون يکه و تنها و برای
نجات زندگی سياسی خود و احيانا پيشگيری از تعقيب و پيگرد خود پس از پايان
دوره نمايندگی، آخرين توان خود را به کار گرفته اند.
از سوی ديگر محافظه کاران، که اميد فراوانی به پيروزی خود در انتخابات
دارند، در مقابل حرکت تحصن تا حدودی غافلگير شده اند، به ويژه اين که تحصن
شماری از نمايندگان بازتاب گسترده ای در سطح جهان پيدا کرد و محافظه کاران
قدرتمند را به عقب نشينی واداشت.
در اين ميان حرکت اعتراضی نمايندگان مجلس جبهه متشتت اصلاح طلبان را بيش از
پيش دچار آشفتگی کرد و از همه بيشتر محمد خاتمی را در برابر چالشی بزرگ قرار
داد. محمد خاتمی پس از تحصن نمايندگان و تهديد استانداران به استعفا، ضمن
مرزبندی خود با تندروهای اصلاح طلب، جديتر از پيش به حمايت از همکاران خود
پرداخت.
حجت الاسلام سيد محمد خاتمی (رئيس جمهوری اسلامی): بنده بيش از همه در مقابل
کسانی که به نحوه افراطی برخورد کرده اند و سوء استفاده از شعار بنده کرده
اند يا از دوم خرداد چيز کرده اند، برخورد کرده ام. مملکت بايد در مسير
اعتدال برود، مردم رشد دارند. بنده همين جا هم اعلام می کنم راه ما راه حرکت
در چهارچوب قانون اساسی، راه استقرار نظام جمهوری اسلامی با همه اجزاء و
ابعادش است. هم اسلاميت و هم جمهوريت بايد محفوظ بماند. آقا من اين جا اعلام
می کنم: معيارهايی که رهبری فرموده اند و بارها به من گفته اند و مطمئن هستم
به شورای محترم نگهبان هم گفته اند، ما همين ها را پياده کنيم مشکل ما و
نگرانی ما رفع می شود. آرام بشويم همه ما، اين مسئولانی که دلشان می سوزد و
می خواهند انتخابات بشود و کشور زمينه ای برای شلوغی و تشنج نباشد. از آن طرف
هم من از همه گروه ها و از همه دسته ها می خواهم که تشنج نکنند و راه قانونی
را طی بکنند. اين که بکشيم کنار مگر معنا دارد اين جوری؟ يا همه با هم می
رويم، يا همه با هم می مانيم.
ف.ز.: اما اين پشتيبانی قاطع چند ساعتی دوام
نياورد و روز بعد محمد خاتمی در جلسه غير علنی و غير رسمی مجلس از نمايندگان
خواست به تحصن خود پايان دهند تا به مذاکرات در جريان بين رئيس مجلس و رئيس
جمهوری از يک طرف و شورای نگهبان و رهبر جمهوری اسلامی از طرف ديگر، لطمه ای
وارد نشود. محمد خاتمی در حالی پايان دادن به تحصن و مذاکرات را به عنوان راه
حل پيشنهاد می کرد که ساعاتی پيش برخی از نمايندگان مذاکرات پشت پرده را بی
خاصيت خوانده بودند.
يک نماينده متحصن: شما ملت رشيد ايران به خوبی واقفيد گفتگو همواره به عنوان
يکی از روشهای اساسی مورد توجه اصلاح طلبان در پيشبرد امور بوده است. اما
گفتکو لوازم و اقتضائاتی دارد که اگر طرفين بدان پايبند نباشند، آن چنان که
تجربه نشان داده است، نمی توان به کارآمدی آن اميد چندانی داشت. ماجرای خفت
بار قتل های زنجيره ای و بی سرانحام ماندن آن، نتيجه گفتگوهای بی حاصل است.
ف.ز.: درخواست محمد خاتمی از نمايندگان برای
پايان دادن به تحصن خود، با دستور آيت الله خامنه ای به شورای نگهبان مبنی بر
رد نکردن صلاحيت نمايندگان کنونی مجلس، آنان را در موقعيت دشواری قرار داد.
آيت الله سيد علی خامنه ای (رهبر جمهوری اسلامی): در مورد نمايندگان مجلس هم
من يک مطلبی را عرض کردم، پيغام دادم يعنی به جناب آقای جنتی. پای اين مطلب
هم من ايستاده ام، اين هيچ شبهه هم ندارد به نظر من. شما اين جا جای استصحاب
است مادامی که خلافش ثابت بشود. يعنی شما نگوييد ما آن وقت يقين نداشتيم. نه،
آن وقت بالاخره حمل بر صحت کنيد. جايی هم که شک داريد هم عمل خودتان را، آن
هايی که بوده ايد، و هم عمل ديگران را، آن هايی که نبوده اند در آن دوره، حمل
بر صحت کنند و صلاحيتش را جاری کنند. اين هايی که آمده اند با احراز آمده
اند، مگر آن هايی که خلافش ثابت می شود. خوب، اگر خلافش ثابت شد، به حرف هيچ
کس گوش نکنيد. البته هيچ توصيه نمی کنم به اين که در مقابل گردن کلفتی کسی
کوتاه بياييد.
ف.ز.: آيت الله خامنه ای در دستور خود به شورای
نگهبان، با اشاره به به گفته او « گردن کلفتی» برخی از نمايندگان، عملا
نمايندگان را به دو دسته تقسيم کرد که اين خود کوششی ديگر برای تفرقه در
صفوف نمايندگان معترض بود. آيت الله خامنه ای با دستور فراقانونی خود به
شورای نگهبان، در عين حال از اين شورا خواست قانون را بی چون و چرا اجرا
کنند. اين دستور آيت الله خامنه ای هم نمايندگان متحصن در مجلس را در شرايط
دشورای قرار داد، و هم توانست تا حدودی از فشارهای بين المللی بر جناح محافظه
کار و رهبری جمهوری اسلامی بکاهد. موضوع اولين ميزگرد ما که انتخابات دوره
هفتم مجلس شورای اسلامی است، بررسی ويژگی های شرايط حاکم بر اين انتخابات و
موقعيت دو جناح حکومتی است.
*****
مهمانان برنامه امشب ما
عبارتند از: آقای ماشاء الله شمس الوعظين (روزنامه نگار)، آقای دکتر مهران
براتی (تحليلگر سياسی و عضور شورای رهبری اتحاد جمهوری خواهان)، و آقای
داريوش همايون (تحليلگر سياسی و رايزن حزب مشروطه ايران). اجازه بدهيد
گفتگوی امشب را با اين پرسش از آقای شمس الواعظين آغاز کنيم که انتخابات دوره
هفتم مجلس چه ويژگی هايی در مقايسه با انتخابات دوره ششم يا ديگر دوره ها
دارد. آقای شمس الواعظين، بفرماييد.
ماشاء الله شمس الوعظين (روزنامه نگار، تهران):
ببينيد، من معتقدم ويژگی های انتخابات مجلس هفتم در قياس با مجالس ديگر در
دوره های ديگر، خيلی دارد برجسته می شود به دليل توجهاتی که محافل و دولت
های بين المللی نسبت به اوضاع ايران کرده اند. يعنی ببينيد، مثلا نظارت
استصوابی پديده ای بوده که از مجلس سوم به بعد وجود داشته است، ولی هيچ کس نه
در ايران و نه در خانواده بين المللی مورد توجهش نبوده چنين پديده ای. اما در
مجلس هفتم می خواهند اين موضوع مورد بررسی قرار بگيرد، بر سرش تحصن صورت
گرفته است، اتحاديه اروپا برخورد کرده است، ايالات متحده واکنش نشان داده
است، خود نمايندگان و خود محافل سياسی ايران نسبت به آن واکنش نشان داده اند
و برخوردهای نسبتا تندی دارد صورت می گيرد. بنابراين خانواده بين المللی و
محافل سياسی ايران نسبت به اين انتخابات از آن جهت اهميت قائل هستند که
مسائلش دارد آرام آرام در حوزه خودآگاهی های بين المللی قرار می گيرد و در
نتيجه اهميتش نسبت به مجلس ششم، که يک مجلس نسبتا موفقی بوده است، افزايش
پيدا می کند و جامعه ايران را دارد آماده می کند برای ورود در يک مرحله ای که
به اصطلاح در يک خانه شيشه ای و شفاف فعل و انفعالات بين المللی قرار گيرد.
ف.ز.: آقای براتی، گذشته از مسائل بين المللی
که آقای شمس الواعظين به آن اشاره کردند، در سطح درون جامعه ايران و در خود
ايران چه ويژگی هايی را ما می توانيم در مقايسه با انتخابات پيشين ببينيم؟
دکتر مهران براتی (تحليلگر سياسی و عضور شورای رهبری
اتحاد جمهوری خواهان): مساله اصلی به نظر من زوال اقتدار حکومتی کل
نظام است و آن هم به دو دليل مشخص هر نظامی که حداقل شرايط اقتدار حکومتی
خودش را به وجود نياورد و آن ها را رعايت نکند، آن نظام همه شرايط زوال پذيری
را دارد. در اين سال های اخير به هر صورت آن چه که مربوط مقام رياست جمهوری
در اين نظام می شده و آن چه که مربوط به نمايندگی به مسئله قوه قانونگذاری و
قوانين مصوبه مجلس می گذرد، در هر دود حالت کليت نظام با جلوگيری از اعمال
اقتدار به اصطلاح قوه مجريه و قوه مشروطه، با از دست دادن هر دو پايه اصلی و
ارکان نظام سياسيش، خودش را در شرايط زوال برده است و اين به نظر من مهمترين
تغييری است که الان انجام گرفته و در دوران پيشين به اين شکل وجود نداشته
است.
ف.ز.: ولی باز هم آقای همايون، منظور من از
سوال هايم از آقای شمس الواعظين و آقای براتی اين بود که ببينيم گذشته از اين
چيزهای کلی (مسئله زوال سياسی و مسئله حساس شدن جامعه بين المللی به مسائل
ايران) اصولا در ايران در اين هفته های اخير اتفاقاتی افتاده است که در
مقايسه با ديگر دوران انتخابات چندان مشابهتی ندارد. شما دليل اين تغيير و
تحولات يا دليل اين در واقع ويژگی ها را چطوری می توانيد توضيح دهيد و چرا
به اين مرحله ما رسيده ايم؟
داريوش همايون (تحليلگر سياسی و رايزن حزب مشروطه
ايران): مهمترين تفاوتی که پيدا شده است ( البته نسبت به انتخابات
مجلس ششم برای اين که انتخابات پيش از آن اصلا سر و صدايی بر نمی
انگيخت و توجهی را جلب نمی کرد، ولی در انتخابات مجلس ششم يک تحول
بزرگی روی داد و حقيقتا يک اکثريتی از مردم به قصد
معينی ( بيشتر مانع شدن از اين که گروهی به مجلس راه پيدا بکنند) آمدند و با
علاقه رای دادند و اين بار مهمترين تفاوتی که پيدا شده است اين است که آن
عامل شور و شوق و انگيزش عمومی وجود ندارد و مردم خودشان را کنار کشيده اند.
برعکس اگر در گذشته نمايندگان مجلس بی سر و صدا مجلس را ترک می کردند و
خودشان را به جريان انتخاباتی و فرايند انتخاباتی بعدی می سپردند و يا راه
پيدا می کردند و يا خير، اين بار نمايندگان مجلس با چنگ و دندان در پی دفاع
از مواضع خودشان هستند و اين يک ناهماهنگی است که ضمنا وضع را دراماتيک تر
می کند. از طرفی در محافل سياسی در درون حکومت جمهوری اسلامی، بيش از هميشه
ما شاهد زد و خورد و مبارزه و تنش هستيم. هيچ وقت چنين سابقه ای نداشته است.
همين طور هم که آقای شمس الواعظين هم می گفتند، در سطح بين المللی هم هيچ
وقت توجه به اين اندازه نبوده است به انتخابات مجلس در ايران و هيچ انتخاباتی.
ولی از طرف ديگر توجهی که مردم بايد نشان بدهند به کمترين رسيده است و مردم
خودشان را کنار کشيده اند و اين مبارزه را به بازيگران، يعنی به جناح های
حکومتی واگذار کرده اند. اين به نظر من مهمترين تفاوت است.
ف.ز.: آقای شمس الوعظين، تحصن شماری از
نمايندگان در اعتراض به رد صلاحيت ها شيوه تازه ای از اعتراض است که
نمايندگان در يپش گرفته اند. ولی به نظر می رسد که پس از دستور آيت الله
خامنه ای به شورای نگهبان برای تاييد صلاحيت نمايندگان دوره ششم مجلس،
متحصنين دچار در واقع يک نوع بلاتکليفی و يا سردرگمی و يا هرچه بخواهيم اسمش
را بگذاريم، برای ادامه اين حرکت اعتراضی خودشان هستند. شما قضيه را چگونه
می بينيد، با توجه به دستور آقای خامنه ای و با توجه به اين که سخنگوس شورای
نگهبان امروز اعلام کرد که اين دستور را به نحوی اجرا می کند، يعنی من غير
مستقيم قبول کرد که اين دستور قابل اجرا هست؟
ماشاء الله شمس الوعظين: ببينيد، من گمان می
کنم انسجام درونی نمايندگان متحصن همچنان حفظ شده است. دليلش هم اين است که
بلافاصله پس از رايزنی هايی که صورت گرفته است، و توصيه ای که آقای رئيس
جمهوری محمد خاتمی می کند مبنی بر پايان دادن به تحصن، واکنش نشان می دهند و
در راسشان محمدرضا خاتمي، برادر رئيس جمهوري، بيانيه می کند که ما آماده ترک
تحصن و مجلس نيستيم و به وضعيت خودمان ادامه خواهيم داد. ببينيد، در ارتباط
با پرسش اولتان من می خواستم يک مراجعه ای بکنم به يک نکته ديگری و آن اين
است که چون شما اشاره تان به اين شکل به مسائل داخلی ايران است عمدتا، الان
دعوايی که شکل گرفته است و مناقشه و بحرانی که شکل گرفته است اوج بحران می
تواند تلقی بشود ميان دو پديده، يعنی نهادهای انتصابی و نهادهای انتخابی.
يعنی در کشور ما اين می تواند اوج اين مناقشه را رقم بزند و نمايندگان متصن
بلافاصله پس از گذشت يک هفته از تحصن شان، احساس می کنند که تکليف نهادهای
انتصابی را در برخورد با نهادهای انتخابی کشور روشن کنند يا حداقل مهارش کنند
يا حداقل به سود نهادهای انتخابی امتيازهای بيشتری از نهادهای بگيرند در
روند دموکراتيزاسيون کشور. اين چيزی است که به نظر می رسد از
حرکات نمايندگان دارد ديده می شود و من گمان نمی کنم حرکت نمايندگان مجلس به
ويژه با توجه به توضيح دکتر محمدرضا خاتمی مبنی بر اين که حتی ما آمادگی
داريم از صحنه انتخابات کنار برويم به نفع رد صلاحيت شدگان بيرون از حاکميت
که آن ها بايد به حقشان برسند، به ويژه با توجه به اين موضع می توانم بگويم
که علی الحساب اين مناقشه باز است و اين بحران باز است و رايزنی ها ظاهرا
نتوانسته است به نتيجه برساند يا به يک سازش برساند. البته من معتقد هستم
فرجام جنين بحران هايی در نهايت نوعی سازش و توافق خواهد بود، اما بايد ديد که
اين توافق تا چه حدی به مصلحت و به سود منافع ملی و به سود منافع مردم و به
سود نهادهای انتخابی است و تا چه حد به زيانشان خواهد بود.
ف.ز.: اما قبول دستور آيت الله خامنه ای
شورای نگهبان و نمايندگان متحصن را در يک وضعيت دشواری قرار نمی دهد آقای شمس
الوعظين؟
ماشاء الله شمس الوعظين: چرا، به هر حال رهبری
وقتی وارد اين ماجرا می شود بالاخره نمايندگان متحصن به انديشه می افتند به
عواقب چنين کاری. در هر حال با توجه به پاره ای از تفسير هايی که از قانون
اساسی می شود، اگر تبديل بشود به يک معضل نظام سياسی اين مجوز و امکان را می
دهد. البته چنانكه گفتم برابر با پاره ای از قرائت هايی که از قانون اساسی می
شود، مجوز می دهد به رهبری تا وارد بشود و حل و فصل بکند موضوع را. اگر بحران
ها تشديد می شود يا همين بحران اگر تشديد بشود، معلوم نيست واکنش آيت الله
خامنه ای چه خواهد بود در ارتباط با اين ماجرا. اگر تند باشد، به هر حال
روند اوضاع را تند خواهد کرد. من البته گمان نمی کنم. گمان می کنم که وضعيت
نمايندگان هنوز منسجم به لحاظ درونی و وضعيت و شرايط محيطی (منظورم در
Policy کشور) مساعد است. دولت وارد عمل شده است، وزرا دارند وارد عمل می
شوند، نمايندگان ادوار مجلس در دوره های گذشته دارند وارد عمل می شوند و پيام
می فرستند، اين ها حرکاتی است که فرجام نسبتا مثبتی به نفع دموکراسی در کشور
و به نفع نهادهای انتخابی داشته باشد.
ف.ز.: آقای براتی، با وجود انسجام نمايندگان،
آن طور که آقای شمس الواعظين می گويند، با گدشت نه روز پس از تحصن نمايندگان
آن شور شورق دفاع از اين تحصن و استقبال افکار عمومی از اين تحصن ديده نمی
شود. آيا اين زمان نياز دارد يا اصولا نمايندگان نمی توانند منتظر چنين
پشتيبانی وسيعی باشند؟
دکتر مهران براتی: البته اين فرمايش شما شايد
کاملا وضع را بيان نکند چون همان طور که در رسانه ها خوانده ايد، حتما ديده
ايد که نمايندگان شيراز به اين تحصن پيوسته اند. الان بيش از ٣۵۰ نفر از
متوکلين و نمايندگان فکری جريانات مختلف فکری، سياسی، فرهنگي، و دانشگاهی
پشتيبانی از اين حرکت کرده اند و اين روز به روز بيشتر هم خواهد شد. ولی من
فکر می کنم مسئله اساسی در اين است که دو مسئله را هم نمايندگان متحصن در سر
دارند و هم مردم. مسئله اول اين است که رفتن به مجلس و استفاده از حق
نمايندگی و قانون گذاری و رد کردن قوانينی که به سود اصلاحات و پيشرفت جريان
به اصطلاح مسالمت آميز آرام کشور به سوی دمکراسی باشد، به هر صورت با شرايط
موجود در قانون اساسی ممکن نيست و اين فکر می کنم يک امر پذيرفته ای است.
مسئله سوم که در بحث ها است اين است که جريان به اصطلاح دموکراسی در ايران
فعلا هيچ نوع محمل و بلندگويی ندارد که صدای رسايی به بيرون از خودش داشته
باشد که در ضمن وجاهت قانونی هم داشته باشد. من فکر می کنم با کوشش
نمايندگان برای راهيابی به مجلس، اين توهم نيست که با ادامه وجود شورای
نگهبان و نظارت استصوابی و همه مشکلات ديگری که در اين سال های گذشته ديده
ايم، آن ها اين توهم را داشته باشند. می توانند با روند قانونگذاری و آوردن
قوانين جديد، راهگشای روند اصلاحات به سوی جديد باشند. بلکه هنوز در اين فکر
هستند که آخرين سنگری را که در اختيارشان می تواند قرار بگيرد برای مطرح
کردن خواسته های مردم، اين سنگر را از دست ندهند و اين کوششی که انجام می شود
در همين راستا است و من فکر می کنم الان جامعه ما دچار بحرانی بسيار عميقتر از
آن شده است که رفتن يا نرفتن نمايندگان به اين مجلس، پاسخگوی اين معضلات
بشود. بجران موجود، بحرانی است که همه جوامع در شرايط گذار از يک حالت پيشين
به حالت بعدی دچار آن می شوند. يکی از اين علائم بحران به هر صورت حرکت اين
نمايندگان است . اين ديگر بالاترين علامت استيصال يک فرد يا يک قوه
قانونگذار است که در خانه ای که بايد در آن قانونگذاری بکند، در همان جا متحصن
می شود برای گرفتن حداقل حقوقی که بايد خودش و شهروندها داشته باشند و نديدن
اين روند به اصطلاح بحران اجتماعی که گريبانگير جمهوری اسلامی شده است از طرف
نيروهای اقتدارگرا، فکر می کنم مسئله ای باشد که به احتمال قوی ضربه های
بسيار کاری به اين نيروها خواهد زد، بدون اين که الان خودشان متوجه آينده شان
باشند.
ف.ز.: آقای همايون، آقای براتی در پاسخ به اين
پرسش که حرکت تحصن نماينده ها مورد استقبال قرار نگرفته است، مطرح کردند که
اين طور نيست و استقبال هم از آن شده است. آيا اين حد از استقبال و پشتيبانی
می تواند به نماينده ها آن مصونيت لازم را بدهد که در مقابل فشارهای حريف
پايداری کنند؟
داريوش همايون: نه، به هيچ وجه. اين مقدار
پشتيبانی قابل ملاحظه نيست با توجه به گوناگونی جامعه ايرانی و نيروهای
سياسی بسيار قابل ملاحظه ای که در اين جامعه هستند. مجلس کار خودش را در اين
چهار سال خراب کرده است. اين ها هنگامی به تحصن دست زده اند که منافع خودشان
در خطر افتاده است. اگر روز اول که خامنه ای ان ها را ممنوع کرد از ورود به
بحث مثلا لايحه مطبوعات يا انتخابات حقوقدانان شورای نگهبان، اگر در آن موقع
اين ها مقاومت می کردند و نصف مقاومتی را که الان می کنند نشان می دادند،
اصلا همه وضع عوض شده بود. اين ها در طول چهار سال کاری برای مردم نکردند،
حرکتی نشان ندادند، و از دانشجويان که مهمترين نيروی سياسی در ايران هستند
کمترين پشتيبانی را نکردند. منظور پشيتبانی موثر است، سخنرانی مهم نيست. اين
است که نمی توانند انتظار داشته باشند که مردم به آن ها بپيوندند و آن چه که
اين اعتصاب را ضعيف می کند و نخواهد گذاشت که به جای مهمی برسد (حداکثر يک
مصالحه ای همان طور که گفتم خواهد شد و يک جوری قائله را تمام می کنند)، همين
است که مردم از کل فرآيند انتخاباتی سرخورده شده اند. بيهودگی مجلس و
بيهودگی رياست جمهوری بعد از سه انتخابات که مردم در آن شرکت موثر و وسيع
کرده اند، ثابت شده است نه از طرف مردم، از طرف خود اين نهادها. اين نهادها
عملا به مردم گفته اند که ما رای شما را لازم داريم، خود شما به هبچ درد ما
نمی خوريد و اين جملات را مردم احساس کرده اند که ما می بينيم با همه سر
وصدايی که اين نه-ده روزه بر سر اين موضوع بلند شده است، در سطح جامعه نشانی
نيست. خوب، بايد بسيار برای اين نمايندگان و برای کل جنبش دوم خرداد عبرت
انگيز باشد.
ف.ز.: آقای شمس الواعظين، با توجه به مطلبی که
مطرح شد و با توجه به شناخت شما از درون جامعه، پيش بينی شما از ادامه اين
حرکت اعتراضی نمايندگان چيست؟ يعنی نمايندگان تا کی می توانند دوام بياورند
و يا اينکه مجبور به يک نوع توافق با حريفان خودشان خواهند شد؟
ماشاء الله شمس الوعظين: در هر حال نکاتی که
الان مطرح شد من گمان می کنم تا حدی می تواند که تعيين کننده باشد، از جمله
اين که اين تحصن در پايان دوره دارد صورت می گيرد، در هر حال معانی، مفاهيم،
و مضامينی برای خودش دارد. اگر اين حرکت، يا شبه اين حرکت، يا Actionهايی از
اين قبيل می توانست در دوره ديگری اتفاق بيافتد، شائبه اين که اين مسئله در
ارتباط با مسائل شخصی و موقعيت شخصی نمايندگان است از ميان می رفت. اما
بيائيم اين جوری هم بگوئيم، بگوئيم که بله، نمايندگان اصلاح طلبی که الان
وضعيت اين جوری پيدا کرده اند و اين ها، مسئله خودشان هم مطرح است. اين جزو
حقوق انسانی است و هيچ اشکالی هم ندارد. به ويژه اين که اگر که پاره ای از
اين شخصيت ها که سابقه دفاع و پشتيبانی از حقوق ملت را داشتند در مجلس ششم را
مورد توجه قرار دهيم، موضوع قابل توجه تر می شود از ديد افکار عمومی و از
ديد کسانی که به اين ها رای داده اند. در هر حال، موقعيت اين ها شجاعانه بوده
است، اين ها افشاگری های زيادی کرده اند، اين ها جلو سلب حقوق مردم را
گرفتند در دوره مجلس ششم. اين که گفته بشود که مجلس ششم هيچ کاری نکرده است،
من فکر نمی کنم که منطبق با واقعيت است. اگر از نزديک مسائل ايران را ملاحظه
کنيم به طور عينی، مجلس ششم من معتقدم که همان طور که يک بار هم گفتم در
تاريخ معاصر ايران از مشروطه به بعد، يکی مجلس ششم است که تا اين حد درخشيد
نامش. چرا؟ برای اين که در دفاع از موقعيت مردم و حقوق مردم لوايح بسيار
زيادی تصويب کردند اين ها، بسيار قابل توجه است اين ها و بسياری همين قابل
توجه بودن اين لوايح و اين مصوبات بوده است که محافظه کاران را وادار کرده
است که هزينه های اين چنينی را برای منافع ملی را به جان بخرند، اما آماده
ورود مجدد اين ها به مجلس نباشند. من گمان می کنم که فرجام اين کار يک توافقی
خواهد بود که يک پله به سوی دموکراسی و نهادهای مدنی خواهد بود.
ف.ز.: آقای براتی، پيش بينی شما چيست؟ يعنی
نمايندگان بالاخره در کجا مجبور خواهند شد که اعتراض خودشان را قطع کنند يا
اين که دامه بدهند؟
دکتر مهران براتی: من فکر می کنم با اين حرکتی
که نمايندگان مجلس کرده اند و نتيجه کمی که به دست خواهد آمد و من هم تاييد
می کنم که نتيجه به هر صورت اين زحمات و اين Actionها، نوعی کنار آمدن و
سازش خواهد بود. ولی طرح سئوال در جامعه به کلی ديگر عوض خواهد شد. ديگر
مسئله مطرح در جامعه اين نيست که چگونه ما به نمايندگان موجود در مجلس شورای
اسلامی و يا نيروهايی که الان در حزب مشارکت شرکت دارند، از طريق ورود آن ها
به مجلس مسائل را پيش ببريم. بلکه مسئله ای که در جامعه مطرح می شود آزادی
احزاب خواهد بود، انتخابات آزاد، تشکيل مجلس موسسان، و تغيير قانون اساسی از
طريق مجلس موسسان برای از ميان برداشتن تمام نهادهايی که اين وضع موجود را
به وجود آورده اند و اين طرح سئوال جديد در جامعه فکر می کنم در رابطه با
بحرانی که پيش آمده است، ديگر اجتناب ناپذير است و اين بحث هم اکنون در
مطبوعات ايران هم در سطح گسترده ای مطرح است. نه فقط در سطح مطبوعات، در
ميان حزب مشارکت، در ميان اصلاح طلبان و بيرون از اصلاح طلبان.
ف.ز.: آقای همايون، پيش بينی شما چيست؟
داريوش همايون: خود حرکت ديگر به نظر من آن
قدر اهميت ندارد. من هم موافقم که وضع در ايران از اين مسائل گذشته است، بحث
تغيير کرده است، و مبارزه در ميدان های ديگری جريان دارد. الان موضوع بودن
يا نبودن اين رژيم است، نه اين که کدام گوشه اين رژيم بهتر است و تقويت بشود
و کدام گوشه رژيم بدتر است و اخياراتش کم بشود. ديگر از اين مسائل گذشته است.
يک زورآزمايی است حالا در سطح جامعه با يک گروه حاکمی که بخشی از آن در مجلس
متمرکز شده است، در رياست جمهوری متمرکز شده است، و مقدار زيادی اعتبار خود
را از دست داده است و بخش ديگری از آن همه قدرت ها را دارد و تا آخرين لحظه و
با آخرين نيرو مقاومت خواهد کرد. اين يک زورآزمايی است که ديگر از حدود
انتخابات و مجلس تجاوز خواهد کردو تجاوز کرده است.....
١۸ ژانويه ۲۰۰۴
Link
to origial article
|