پيامی به کنگره سازمان فدائيان ايران (اکثريت)

داريوش همايون


   برگزاری کنگره سازمان فدائيان ايران (اکثريت) فرصتی برای من است که به عنوان يک دوست به سازمانی که آرزو دارم در يک ايران دمکراتيک هماورد، (رقيب) و چنانکه در همه نظام‌های دمکراتيک پذيرفته است، همراه گرايش فکری که به آن وابسته‌ام باشد، درودی بفرستم. فدائيان در تاريخ دراز خود بيش از بسياری ديگر سهم خويش را از تراژدی و رنج داشته‌اند و رنج و تراژدی چنانکه مولوی می‌گفت (می‌تواند) "نخستين منزل هر کمالی باشد."

   آن تاريخ دراز، و قربانی‌های بيشمار چهار دهه مبارزه فدائيان با خود قدرت‌ها و مسئوليت‌هايش را می‌آورد. اين سازمانی است، اميدبخش‌ترين، برای آنکه نخستين بار يک حزب چپ سالم و سازنده به سياست ايران بدهد و دگرگشتی را که در چپ اروپا از دهه هشتاد سده نوزدهم آغاز شد و در سده بيستم سرانجام از کمونيسم جزمی و توتاليتر به سوسيال دمکراسی رسيد به ميهن ما بياورد. از سوی ديگر پيشينه دراز مبارزه و گشاده بودن در‌های آن بر همه گونه افراد، و نه در عادی‌ترين اوضاع و احوال، سازمان فدائيان ايران را يکی از آسيب‌پذير‌ترين سازمان‌های سياسی مهم مخالف جمهوری اسلامی می‌سازد. فدائيان می‌توانند راه تازه‌ای نه تنها پيش پای نيرو‌های چپ بگذارند بلکه به سهم خود سرتاسر سياست ايران را برای رفتن به پيشباز هزاره تازه ملت ما آماده سازند. در عين حال می‌توانند پا در گل کشاکش‌های سياسی و ايدئولوژيک يادگار دوران تراژيک تاريخ ما نيروی خود را بفرسايند تا در پايان از آن همه سرمايه انسانی که در چهل ساله گذشته در پای سازمان ريخته شده است چيزی به دست نماند.

   تکليفی که تاريخ سازمان فدائيان ايران بر دوش آن نهاده است به هيچ روی آسان نيست. سنگينی آن چهار دهه، آزادی رفتار را می‌گيرد. ولی مسئوليت سازمان از بار تاريخ ناشاد آن نيز سنگين‌تر است. پيروزی در اين تازه‌ترين پيکار سازمان که من در کنار همه دوستان فدائيان آرزومند آن هستم و به خوبی امکان دارد، پاداشی درخور خواهد بود. بازسازی سازمان فدائيان ايران برای آنکه سهم خود را در ساختن ايرانی متفاوت از گذشته ادا کند به هر گزينش دشوار و تلخی که من از نزديک می‌شناسم می‌ارزد. آن ايران متفاوت جامعه‌ای خواهد بود که مبارزه سياسی در آن از خشونت عاری باشد و منافع ملی بالای منافع گروهی، با همه اولويت و اهميتی که بايد به آنها داد، نهاده شود؛ ايرانی که در کنار مبارزه و رقابت، همرائی و مصالحه را نيز به عنوان اجزاء فرايند سياسی بشناسد.

   بويهء قدرت سياسی و بهره‌گيری از منابع قدرت و دلنگرانی واپس ماندن در مسابقه در همه هست ولی اينهمه هنوز بيشتر در تصورات مايند و اگر هم واقعيت داشته باشند در جاهای ديگری هستند که می‌بايد به جستجوشان رفت. قدرت سياسی در پيشرو‌ترين و آگاه‌ترين لايه‌های اجتماعی ايران است که سه دهه گذشته را به بيهوده نگذرانده‌اند و با فضا‌های ايستای بسياری از بيرونيان فاصله‌ای روز افزون می‌گيرند. منبع قدرت توده جوانی است که سخنان و رويکرد‌های تازه‌ای می‌خواهد و از انديشه‌ها و شعار‌های واگردانی و از نو بسته بندی شده پنجاه سال پيش خسته شده است. مسابقه واقعی در رسيدن به آن لايه‌های پيشرفته است که سر به ميليون‌ها می‌زنند. بخت سازمان فدائيان ايران در چنان مسابقه‌ای از هيچ گرايشی کمتر نيست ولی مانند همه شرکت کنندگان جدی مسابقه می‌بايد امروزی شود.

   يک جريان عمومی سياسی در ايران هست که از زياده روی در هر صورت آن، راست و چپ، سرخورده است و از هيچ خواست حداکثری، از هيچ آرمانی که جنگ‌های تازه‌ای را در جامعه راه اندازد، پشتيبانی نخواهد کرد. اميدوارم سازمان فدائيان ايران از اين جريان اصلی دور نشود.

   با بهترين آرزو‌ها برای کنگره سازمان فدائيان ايران (اکثريت)

 ۳ فوريه‏ ۲۰۰۷
www.d-homayoun.info
نسخه قابل چاپ اين مطلب را برای دوستان خود •ای ميل• کنيد فهرست صفحه نخست