نيمروز - حوادث چند شب گذشته تهران و
تعدادی از شهرهای ديگر کشورمان و سرايت مبارزات و مقاومتهای دانشجوئی به ميان
مردم ، پرسشهای بيشماری را در چگونگی روند حوادث آينده پيش آورده است . اين
حوادث هيچ ترديدی باقی نگذاشت که کوچکترين اعتراضات صنفی هم به يک حرکت وسيع
سياسی برعليه حکومت اسلامی بدل می شود . اما ابراز نگرانيهای عميق از امکان
سرکوب و پرداخت هزينه سنگين بويژه از صف دانشجويان و جوانان بدون آنکه مبارزات
اين مقطع به نتيجه و دستاورد قابل لمس سياسی ختم شود ، قابل چشم پوشی نيست .
برآورده شدن چه درجه ای از انتظارات و مطالبات سياسی می تواند مردم را به
نتيجه دهی مبارزات اين مرحله اشان کماکان اميدوار نگاه دارد ؟
همايون – اگر جنبش مردمی به رهبری
دانشجويان گسترش يابد هيچ چيز کمتر از سرنگونی رژيم اسلامی آنان را خرسند
نخواهد کرد. اين تظاهرات چنانکه می فرمائيد صنفی و برای اعتراضهای جزئی نيست؛
فرياد خشم مردمی است که دارند به پايان تحمل شان می رسند. امکان سرکوب گسترده
تر هست و هزينه سنگين انسانی نيز درکار خواهد بود ولی مردمی که در زير اين
رژيم هر روز هزينه های سنگين تری می پردازند ممکن است آماده پرداخت آن باشند،
چنانکه در دو دهه گذشته از امريکای جنوبی تا اروپای خاوری شاهدش بوده ايم.
نيمروز – از سوی کسانی که دائم از داخل
با رسانه های گروهی خارج کشور تماس می گيرند گفته می شود ؛ اين اعتراضات تا
هژدهم تير ـ چهارمين سالگرد جنبش دانشجوئی ـ ادامه خواهد داشت . اين سخنان
بازتاب وسيعی داشته است و مردم بسياری در ايران خود را آماده شرکت در تظاهرات
اعتراضی ١۸ تير می کنند .
آيا فکر می کنيد حاکمان اسلامی قادر به جلوگيری از برگزاری تظاهرات وسيع در
اين روز خواهند شد ؟
همايون – قدرت سرکوبگری رژيم و
اراده آن را به ماندن برسر قدرت نمی بايد دست کم گرفت ولی دو عامل به زيان
آنها کار می کند. نخست، محدوديت آشکاری که در بکاربردن زور حد اکثر دارند. آنها
حتا از نيروهای انتظامی، بيشتر برای تنگ کردن ميدان تظاهرات و نه حمله به
تظاهر کننرگان استفاده می کنند زيرا می دانند که دل نيروهای انتظامی با مردم
است و آنها در دفاع از رژيمی که منفور اکثريت شان نيز هست تا حد معينی بيشتر
نخواهد رفت. دوم، مردم ايران در روياروئی خود با رژيم جرات بيشتری يافته اند.
پشتيبانی صريح بالا ترين مقامات امريکائی از جنبش مردمی، عامل سازنده ای در
موقعيت کنونی است و هيچ کمروئی درباره آن لزومی ندارد. تبليغات مقامات جمهوری
اسلامی برای امريکائی جلوه دادن تظاهراتی که تنها از پشتيبانی امريکا به عنوان
يک جنبش دمکراتيک برخوردار است "پس آتش" می کند. مردم هرچه بيشتر از اين بابت
اطمينان يابند بر جسارت شان افزوده خواهد شد. آن سخنگويان مخالفی که زير تاثير
تبليغات رژيم و هنوز در عوالم 28 مرداد هستند نکته را در نيافته اند. مردم می
دانند که منافع ملی امريکا در مورد جمهوری اسلامی با منافع ملی ايران همسو شده
است و هيچ اشکالی در آن نمی بينند. بر عکس مانند آنچه در اروپای خاوری روی داد،
پشتيبانی امريکا می تواند قدرت اضافی لازم را به مردمی برهنه دربرابر دستگاه
گسترده سرکوبگری رژيم بدهد.
آنچه در اين زمينه اهميت دارد نگهداشتن اطمينان مردم به اين پشتيبانی است که
ايرانيان در بيرون می توانند در آن موثر باشند. ترديد نيست که هرچه مبارزه
بالا تر بگيرد پشتيبانی بيشتر خواهد شد.
نيمروز – ضرورت يک
رهبری با تجربه و قوی ، برای رسيدن به لحظه مورد نظر يعنی ١۸ تير و ادامه
مقاومتِ تقريباً يکماهه و حفظ شور و حرارت و حمايت مردم را نمی توان نديد گرفت
. بسياری از اعتراض کنندگان و مردمی که با دلاوری از اين مبارزات دفاع می کنند
، از نبود رهبری يکپارچه گله مندند و انتظار خود را از حمايت و ارتباطات
گسترده تر از سوی خارج مخفی نمی کنند .
همايون – اين رهبری نيست که مبارزه را
بوجود می آورد. مبارزه رهبرانش را پرورش خواهد داد يا به صحنه خواهد آورد. ما
در ايران به يک شبکه رهبری در سطح گسترده محلی نيازمنديم که همراه مبارزه دارد
شکل می گيرد. در بيرون ما بايد به آگاهی رسانی، برقراری ارتباط درون و بيرون و
در هر جا ميان مبارزان، و يک تلاش پيگير روشنگری افکار عمومی و حکومتهای دنيای
آزاد بپردازيم و به مبارزان درون کمکهای مادی از منابع ايرانی برسانيم و در
اينجا نيز يک شبکه رهبری محلی از همه گرايشها لازم است که پا گرفتن آن را هم
داريم می بينيم.
نيمروز – نقش
موفقيت آميز رسانه های گروهی يعنی راديو و تلويزيونهای ايرانی مستقر در آمريکا
در انتقال اخبار درگيريها ، مقاومتها و تشويق مردم به خارج شدن از خانه ها و
حمايت از دانشجويان و در جلوگيری از سرکوب آنان بدست نيروهای پليسی حکومت ،
دستگاه حکومتی و نهادهای دانشجوئی وابسته به حکومت را به دستپاچگی انداخته است
. خود آنها مرتب بر « دخالت و تحريک » نيروهای بيرون در ايجاد و هدايت اين
مبارزات و نا آراميها تکيه می کنند .
آيا نقش نيروهای خارج کشور در اين اعتراضات تنها بصورت قوای پشتيبانی و وسيله
ارتباطی است يا اينکه ، اين نقش از اين بُعد فراتر می رود ؟
همايون – چنانکه اشاره شد نقش بيرون اساسا
پشتيبانی است و مبارزه اصلی طبعا در ايران صورت می گيرد. ولی اين نقش بويژه
جنبه ارتباطی آن را نبايد دست کم گرفت. بسياری مردم در ايران می توانند از
آگاهيها و توصيه هائی که از رسانه های بيرون می رسد بهره بگيرند. با نيرومند
شدن جنبش اعتراضی، مخالفان بيرون نيز دست گشاده تری در پيشبردن مبارزه در درون
می يابند. در همين کمتر از يک هفته صدها تن در ايران به شبکه پنهانی حزب
مشروطه ايران در درون کشور پيوسته اند.
نيمروز - انجمن اسلامی دانشگاه تهران
و علوم پزشکی در بيانيه خود در مورد وقايع اخير ، عملکرد دستگاههای حکومتی از
جمله تعطيل مطبوعات و رسانه های داخلی را مسئول اصلی اين وقايع معرفی کرده اند
. دراين بيانيه با اشاره به تعطيل سراسری و يک شبه روزنامه ها و رسانه های
داخلی آمده است : « اين امر خود بخود اذهان جستجوگر را معطوف به صدای رسانه
هائی می کند که اعتقادی به مفاهيم والای قانون اساسی ندارند . و نتيجه اين می
شود که تأثير آن را در اين چند روزه می توان به عينه مشاهده کرد . »
آيآ فکر می کنيد چنانچه مطبوعات وابسته به جبهه دوم خرداد آزاد می بودند ، می
توانستند جلو خشم دانشجويان را گرفته و مردم را در حمايت از اعتراضات دانشجوئی
مردد سازند ؟
همايون – بهترين آن مطبوعات اگر امروز
انتشار می يافتند بلندگوی تظاهر کنندگان می شدند. آن انجمن اسلامی خودش را به
نديدن می زند. جمهوری اسلامی از شش سال پيش در موقعيت بی برد بوده است. دوم
خرداد چه به نويدهايش عمل می کرد و چه سرکوب می شد پايان رژيم می بود. تفاوت،
تنها در چگونگی پايان است. ظاهرا سردمداران بر راه چائوشسکو می روند.
نيمروز – پيگيری تحليل های تئوريسين های
جبهه دوم خرداد از چند ماه قبل نشان می دهد ، آنها چنين لحظه هائی را پيش بينی
کرده و بدون آنکه قادر به تأثيرگذاری بر اوضاع باشند ، انتظار ناآراميها و
اعتراضات مردمی را می کشيدند . اما آنچه در اين تحليل ها توجه را جلب می کند ،
تدارک نظری است که تنی چند از استراتژهای اين نيرو از جمله حجاريان برای تغيير
تاکتيک سريع در مواجه با اين لحظه ها می بينند . ازجمله عملی ساختن استعفای
دسته جمعی نمايندگان دوخردادی از مجلس که وی اميدوار است ، ابعاد اين استعفا
همچنين به وزرای کابينه بکشد .
آيا چنين سياستهائی به مفهوم تدارک سوار شدن برموج نارضايتی های مردم مانند
مقطع دوخرداد نيست ؟ در اين صورت آيا اصلاح طلبان با راديکالتر کردن حرکات خود
قادر خواهند بود اعتماد مردم را جلب و خلاء رهبری را پر نمايند ؟
حجاريان در مصاحبه ای که يکماه پيش انجام داده به صراحت گفته است ، دوم
خرداديها ديگر نبايد « دستکش سفيد » مشت آهنين يا « پيچک استتاری برای پوشش
سيم های خاردار » باشند .
همايون – دوم خرداد ااين استراتژيها
گذشته است. استعفای مقامات دوم خردادی در اوضاع و احوال کنونی انتظار نمی رود.
آنها به مقامات خود چسبيده اند و هيچ علاقه ندارند که رژيم را در موقغيت پرخطر
کنونی ناتوانتر کنند. کناره گيری آنها همراه بسياری از رقيبان همدست شان بيشتر
در لحظه غرق کشتی روی خواهد داد.
نيمروز – دوم
خرداديها بزرگترين ضعف خود و علت شکست اصلاحات را عدم تشکل و لذا عدم آمادگی در
پيشبرد سياستهای خود می دانند . حجاريان می گويد ، در اين پنج ساله « تنها به
چانه زنی از بالا » اکتفا شد و برای استفاده از « فشار از پائين » سازماندهی
صورت نگرفت .
به موازت اين تحليل ها موجی از تلاش برای سازماندهی و « تشکيل ائتلافهای جديد
» در داخل و خارج کشور مشاهده می شود . با توجه به اينکه هرائتلاف و اتحادی
ضرورتاً مستلزم شعار و مطالبه ای محوری و مشترک و مورد توافق است ، آيا شعار «
جمهوريخواهی » ، دوم خرداديها را که روی طرفداران خود در ميان اپوزيسيون خارج
کشور در جا انداختن و محوری نمودن اين شعار خيلی حساب می کنند ، به نقطه
مطلوبشان يعنی رهبری جنبش اعتراضی مردم در اين مقطع خواهد رساند ؟
همايون – نخست می بايد ديد که آيا خواست
مردم يک جمهوری اسلامی و حتا يک جمهوری است؟ تا آنجا که می توان ديد مردم
آزادی می خواهند و شکل حکومت دست کم در مرحله مبارزه برای آنها اهيت ندارد.
موضوع شکل حکومت برای بيشتر ايرانيان به جای شايسته اش، یعنی اواخر جدول
اولويتها رفته است. مردم آزادی می خواهند زيرا به تجربه تلخ دريافته اند که
جمهوری و پادشاهی بدون آزادی به معنی استبداد است. موضوع برای مردم اين نيست
که اوضاع يکی دو درجه بهتر شود. آنها درپی دگرگونی کلی هستند که برای دوم
خرداديان و همراهان شان در مخالفان بيرون، طنين مرگ دارد. رهبری از دست دوم
خرداد بيرون رفته است و برگشتنی نيست.
نيمروز – علوی
تبار يکی ديگر از تحليل گران صاحب نام جبهه دوم خرداد ، در مورد ترکيب نيروهای
ائتلافی مورد نظر اصلاح طلبان از سه نيرو نام می برد ، جبهه دوم خرداد ،
نيروهای ملی ـ مذهبی و نيروهای جمهوری خواه . وی فعاليت در عرصه سياسی ايران
را تنها محدود به اين سه نيرو می داند و محور اساسی يا بعبارت صحيح تر شرايط
مهم اين « ائتلاف بزرگ و جديد » را مخالفت با فروپاشی سياسی کنونی و « تلاش
برای اصلاح همراه با حفظ نظم آن » برمی شمرد . نظمی که به گفته خود وی « صفت
دينی » بودن خود را بايد حفظ نمايد .
آيا پذيرش « جمهوری » يا « مردمسارلاری » با صفت دينی آن بهائی است که
جمهوريخواهان لائيک طرفدار ائتلاف با اصلاح طلبان دوم خردادی می بايست بخاطر
ورود به بازی قدرت بپردازند ؟
همايون – معمای جمهوريخواهان در بيرون همين
است. بسياری از آنان به روشنی از راه حل نجات رژيم از افتادن در پرتگاه از
طريق بزرگتر کردن حلقه خوديها و بازگشت به ائتلاف دوران انقلابی و پس از آن
هواداری می کنند. همه تاکيد بر آرامش، و غمخواری برای مردمی که سرکوب می شوند،
و ترساندن از هرج ومرج و تجزيه و جنگ داخلی برای آن است که به آن روزها
برگردند. گفتاورد بالا درست همان است که در بيرون هم از موافقان مشروط جمهوری
اسلامی می شنويم. مشکل آنها اين است که يک، جمهوری اسلامی اصلاح بردار نيست و
دو، جلو فروپاشی سياسی کنونی را نمی توان گرفت. اين نيروها در بيرون و درون
هنوز وقت دارند به مردم بپيوندند و از چنبر خودی و غير خودی بيرون بيايند.
نيمروز - اما آنگونه که روند اعتراضات
گسترده چند روزه گذشته نشان می دهد عملاً مطالبات مردم بسی فراتر از ظرفيت
ائتلاف مورد نظر نيروهای دوم خردادی و مدافعان آنها در صفوف اپوزيسيون
جمهوريخواه خارج کشور است . ـ درست مانند مقطع دوم خرداد 76 که مطالبات مردم
بسی فراتر از توان خاتمی ، کابينه وی و مجلس ششم اسلامی بود ـ دانشجويان و
نيروی پشتيبانی مردمی آنها به صراحت خواهان تغيير نظام کنونی در کليت آن و قطع
دخالت دين در قدرت سياسی و حيات اجتماعی هستند . جمهوريخواهانی که هنوز بدنبال
پيوند خود با بخشی از حکومت و نيروهای طرفدار حضور دين در سياستند ، آيا
حاضرند رودروئی ـ حتا در نظر و تئوری ـ با مطالبات مردم را بپذيرند ، يا اينکه
آنها خواهند توانست به موقع جهت و صف خود را تغيير دهند ؟
همايون – در صفوف آنها هم اکنون می توان
شکافهائی را ديد. جمهوريخواهان روز افزونی به هواداران فروپاشی و براندازی
رژيم می پيوندند. هر تحولی در ايران آنان را مطمئن تر می سازد که همکاری با
اصلاح طلبان حکومت عملا تفاوتی با پشتيبانی از مافيای مالی-سياسی ندارد. حتا در
سازمانهای سياسی که می بايد از همفکری برخوردار باشند ما شاهد اختلافات سخت
برسر پشتيبانی يا سکوت دربرابر جنبش اعتراضی هستيم. صداهائی از آنان به
پشتيبانی بلند می شود در حالی که ديگران در سکوت دوم خرداد فرو رفته اند.
نيمروز – در مقطع کنونی جلوگيری از سرکوب
خشونت بار جنبش آزاديخواهی دانشجويان و مردم بدست نيروهای پليسی ، امنيتی و
حزب الهی اشکارا موجب گسترش حضور بيشتر مردم در خيابانها خواهد شد . نيروهای
خارج در قبال اين وظيفه مهم يعنی بستن هرچه بيشتر دست رژيم از سرکوب مردم و
دانشجويان چه اقداماتی بايد انجام دهند ؟
همايون – اميد همه ما اين است که
سرکوب تظاهر کنندگان که تا اين لحظه به کشته شدن دو دانشجو و به زندان افتادن
دهها تن انجاميده است به سستی گرفتن حرکت اعتراضی نينجامد. ما در بيرون می بايد
با فراموش کردن خود و بستگيهای حزبی و مسلکی مان همگروه به پشتيبانی اين
تظاهرات برخيزيم و افکار عمومی جهانيان را به دفاع از تظاهر کنندگان برانگيزيم
و به خانواده های آنها کمک کنيم. رساندن اطلاعات لازم هر روزه به تظاهر
کنندگان اهميت فراوان دارد. آنها بايد بدانند که در ارتباط با حرکت شان چه
تحولاتی صورت می گيرد. رسانه ها و فعالان سياسی بيرون می توانند سهم عمده ای
در اين عمليات پشتيبانی داشته باشند.
نيمروز – فراهم
آوردن يک نيروی پشتيبانی گسترده از مبارزات داخل ، در خارج ايا می تواند شرايط
ايجاد يک اتحاد وسيع در دفاع از دمکراسی را تسهيل نمايد ؟
همايون – همه چيز در مبارزه روی می دهد.
خاموشی و بيحرکتی انگيزه خوبی برای اتحاد عمل نيست. مردم در ايران دارند
بسياری از بی ميل ترين افراد و گروهها را در بيرون وادار به بازانديشی موقعيتی
می سازند که دارد آنان را پيوسته بی ربط تر می سازد. ما هيچ از اين فرايند
بيربط شدن بسياری از مخالفان خود در گروههای سياسی خرسند نيستيم. آنها همه
فرصتها را از دست نداده اند. ما می توانيم نه تنها در پيکاری که درگرفته است
بلکه در پايه گذاری يک جامعه سياسی polity تازه با فرهنگ سياسی نوينی که در
کشورهای آزاد می بينيم همکاری کنيم.
٢٠ ژوئن ٢٠٠٣
|