۱ ـ از نظر شما کوشش برای حفظ و نگاهداری ميراث
فرهنگی و تاريخی و ميراث طبيعی يک سرزمين تا چه اندازه اهميت دارد؟
همايون ـ هستی ما را پیشینه ما و پیرامون
فیزیکی ما میسازد. ما فراورده سرزمین و گذشته خود هستیم. هرچه پیشینه پربارتر
و سرزمین مهربانتر، مردمان خوشبختتر. آدمیان در بیشتر تاریخ و در بیشتر
کشورهای جهان چنانکه میباید پاس پیشینه و سرزمین خود را نگه نداشتهاند. ما
خود از نمونههای بدتر هستیم. در آن دویست سال تاراج و کشتار عربان آنچه بیش
از همه آسیب دید خاطره تاریخی مردم بود. ایرانیان چنان از گذشته خود بریدند که
حتا فردوسی از شاهنشاهی هخامنشی (که پنج میلیون کیلومتر مربع را فرا میگرفت)
آگاهی نداشت. اگر دیگران از یونانیان و رومیان تا اروپائیان بعدی نمیبودند ما
هنوز تخت جمشید را در غبار افسانهها (همان تخت جمشید) میدیدیم. آنگاه نوبت
ویرانی سرزمین رسید. غزان و سپس مغولان شبکه آبیاری زیر زمینی خراسان را که از
شگفتیهای روزگار خود بود، ویران کردند و پیش از آنان "خیل عریان عرب" (از
منظومهای از بهار) شبکه آبیاری خوزستان را که شکرستان لقب داشت از میان برده
بودند. تاخت و تازهای بیابانگردان و جنگهای داخلی، و پریشیدگی جامعه، سرزمینی
را که از مرغزارها و جنگلها پوشیده بود کویر و بیابان گردانید. سهم خود مردم
در این ویرانی پردامنه اندازه گرفتنی نیست.
اگر کارهائی که بیشتر در بیرون ایران صورت گرفت نمیبود از دوران ساسانی این
چند کتاب نیز از کتابسوزانها و کتابشستنهای خلفای عرب و سلسههای غیر
ایرانی نمانده بود. ولی آیا میتوان تصور کرد که یکی از دو ابرقدرت جهانی در
نزدیک پنج سده چنین میراث ادبی مختصری داشته بوده باشد؟ ما برای پی بردن به
ارزش نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی و طبیعی خود همین بس که تصور کنیم اگر
گنجینههای خود را نگهداشته بودیم چه اندازه ثروتمندتر میبودیم.
۲ـ از آنجا که بخش بزرگی از ميراث فرهنگي، تاريخی،
و طبيعی ما به شکلی عمدی و غير عمدی در حال تخريب و ويرانی است شما فکر میکنيد
چگونه بايد با اين فاجعه روبرو شد؟
همايون ـ زدودن ایران و جانشین کردنش با اسلامی که
هر چه رنگ عربیش تندتر باشد اصیلتر خواهد بود استراتژی جمهوری اسلامی است،
همچنانکه در نخستین حمله عرب بود. تا ایران در خودآگاهی ملی ما چنین جائی دارد
اسلامی که این رژیم میخواهد دست بالا را نخواهد یافت. تنش میان ایران و اسلام
تازگی ندارد و گناهش به گردن متشرعان و عربزدگانی است که بجای سازگار کردن
اسلام با یک فرهنگ ریشهدار و تاریخ بزرگ، در پی ریشهکنی آن فرهنگ و تاریخ
برآمدند و هنوز در کارند. رژیم اسلامی هر چه بکند به گرد عربها نیز نخواهد
رسید که سرانجام مغلوب عنصر ایرانی شدند. جهان در سده بیست و یکم است و ایران
امروز ایران سده هفتم نیست. به ویژه در عرصه فرهنگ هیچ کار مهمی نه در زمینه
نابودی میراث شگرف ملی میتوانند و نه جلوگیری از جوشش بیسابقه جامعه ایرانی.
دیگر دوران گرم کردن حمامها با کتابخانهها گذشته است. آنها همت خود را بر
ویرانی فیزیکی آثار تاریخی گماشتهاند که یا به نام سد سازی و راه سازی و عمران
از میان میروند و یا میگذارند تا باد و باران کارش را انجام دهد.
آنچه می توان کرد آگاهی دادن است و بسیج افکار عمومی و شرمنده ساختن کسانی که
با آزمندی کوتاهبینانه خود به دزدی و تاراج آثار تاریخی چنین ابعاد ترسآوری
که میشنویم و میبینیم بخشیدهاند. یک جبهه دیگر پیکار، یاری خواستن از مراجع
بینالمللی است که تا کنون در مواردی بسیار کارساز بوده است. از همه مهمتر
پشتیبانی از هزاران ایرانی سرسپرده و آگاه است که در درون و بیرون دستگاه اداری
از خود میگذرند تا میراث ملی را از دستبرد رژيم نگاه دارند. بر رویهم همین که
بنیاد میراث پاسارگاد میکند. و میباید هر روز بر ابعاد آن افزود.
۳ـ آيا شما مايل هستيد که در کوشش برای حفظ اين آثار ملی
و بشری ايرانزمين توان و همت خود را به کار گيريد؟
همايون ـ وظیفه هر ایرانی است که آنچه میتواند برای
حفظ و ادامه ایران انجام دهد. نیاکان ما در درازای سه هزاره، زندگانی خود را
سپر دفاع از ایران و ارزانی نگهبانی از "ایده" ایران کردهاند. این میهن ایرانی
تنها، مرده ریگ آنان نیست؛ هدیه ما به آیندگان نیز هست. گفتهاند که تاریخ یک
وام شرافتی به گذشته است. ما وامدار آن گذشتهایم که این سرزمین زخمدار و آسیب
دیده را با ظرفیت استثنائی که برای باززائی و والائی دارد به ما سپرده است. کار
ما دشوار است ولی نه دشوار تر از بدترین دورانهائی که از سر گذراندیم.
از: www.savepasargad.com
سامانه بنیاد پاسارگاد اوت ٢٠٠٨
www.d-homayoun.info