‏‏‏ارزيابی تاثير بحران عراق بر سياست آمريكا در قبال جمهوری اسلامی

ميزگرد راديوفردا


‏‏ ‏ امیرمصدق کاتوزیان (رادیوفردا): ميزگرد مرور بر رويدادهای هفته اين بار به تاثير بحران عراق بر سياست امريکا در ‏قبال جمهوری اسلامی. ميهمانان اين ميز گرد عبارتند از: داريوش همايون در ژنو، رايزن شورای مرکزی حزب مشروطه ‏ايران، دکتر احمد تهماسبی از برلين، فعال سياسی از گرايش ملی و استاد پيشين علوم سياسی دانشگاه ملی. و در تهران ‏محسن سازگارا تحليلگر اصلاحگرا و دبير کلائتلاف ملی آزاديخواهان ايران. ‏
ا.م.ک.: مخالفان نظام کنونی به ويژه هوادارن پادشاهی در بيست و چند سالی که از انقلاب بهمن ۱٣۵٧ می گذرد همواره ‏خواستار اعمال فشار امريکا بر نظام حاکم بودند و کنگره و سنای امريکا و مسئولان ديگرشان در گذشته هر چند گاه يکبار ‏چنين مواضعی گرفته اند. اما آيا مواضع تازه مسئولان و نهادهای مختلف امريکا در هفته گذشته اين تلاشهای تازه نشان ‏می دهد که اين بار با اقدامی که دارد در امريکا صورت می يرد با دفعات پيش متفاوت است؟

 داريوش همايون - آنچه که به ايران مربوط می شود اساسا تحت عنوان کمک به تروريسم بين المللی و تلاش برای دستيابی ‏به سلاحهای کشتار جمعی می آيد. از ١١ سپتامبر به بعد اين دو موضوع در مرکز توجه سياست خارجی امريکا قرا گرفت. ‏و چون جمهوری اسلامی د ر طول زندگيش در هم دوی اين زمينه ها بسيار فعال بوده است بويژه در امر تروريسم. ولی ‏حالا تلاشها مترکز شده است بر سلاحهای هسته ای، طبيعی است که می توان انتظار داشت که مقامات امريکايی به ديده ‏ديگری به جمهوری اسلامی نگاه می کنند و به اين دليل ما موقعيت ايران را کم و بيش خطرناک و خيلی حساس ارزيابی ‏می کنيم و تغييرات اساسی د سياست خارجی جمهوری اسلامی لازم است تا مردم از اين مخاطراتی که در پيش است مصون ‏بمانند.‏

ا.م.ک.: آقای تهماسبی معمولا هواداران گرايش ملی حساسيت خاصی نسبت به مداخله خارجی داشته اند. آيا الان هم چنين ‏موضعی را دنبال می کنيد؟

 دکتر احمد تهماسبی – مسئله دخالت قدرت خارجی در ايران فعلا مطرح نيست که بخواهيم راجع به آن به صورت کنکرت ‏صحبت بکنيم و من معتقدم که سه مساله را بايد از يکديگر جدا بکنيم. يکی موقعيت کشورهای منطقه خاورميانه، يکی در ‏رابطه با ايران و يکی هم راجع به سياست خارجی امريکا در رابطه با کشورهای خاورميانه. منطقه خاورميانه جزء معدود ‏مناطق جهان است که سالها فقط و فقط در يک روابط استبداد خودکامگی عقب مانده اداره می شود و اين با وضعيت جهانی ‏و پيشرفتی که در آن از نظر سياسی صورت گرفته هيچ تطابقی ندارد. در رابطه با ايران هم اين که اين ملت الان حدود ١٠٠ ‏سال است که دارد کوشش می کند که وارد روابط مدرن مدنی امروزی شود که متاسفانه هنوز موفق نشده است. ولی به نظر ‏من اين ابدی نخواهد بود. در انقلاب ١٣۵٧ ملت ايران يک تسويه حساب با استبداد سلطنتی کرد از انقلاب به بعد هم دارد با ‏استبداد مذهبی ايدئولوژی مارکسيست – لنينيستی تسويه حساب می کند. که اين مساله هم خاتمه پيدا خواهد کرد. آنچه که ‏برای امريکا مطرح است اين است که امريکا پس از آن که در اين منطقه استبداد می پروراند حالا حداقل از زمان کارتر ‏طرفدار روابط دموکراتيک در منطقه است. من به اين کاری ندارم که امريکا چه می خواهد ما خودمان بايد برويم به دنبال ‏يک روابط مدنی امروزی، و مبارزه کنيم و به دست بياوريم. ولی چه بهتر که اگر امريکا و و سياست بين المللی بخواهد از ‏استبداد حمايت بکند بيايد از حکومت دموکراتيک دفاع بکند چون ما به کمک نياز داريم و به نظر من امريکا ايران را به ‏عنوان يک متحد دراز مدت خودش در منطقه می بيند و ما هم بايد به اين نحو باامريکا برخورد بکنيم نه به صورتی که الان ‏جمهوری اسلامی در ٢۵ سال دارد با امريکا برخورد می کند، البته اين درست که امريکا در ايران خطاهای گسترده ای ‏داشته است. کودتای ٢۸ مرداد را به راه انداخته دخالتهايی کرده ولی ما می توانيم با هم برخورد ديگری بکنيم اگر ‏ماخودمان وارد يک روابط معنوی و معقولی در سطح ديپلماسی بين المللی شويم.‏

 امير مصدق کاتوزيان– آقای سازگار شما تحليل آقای همايون و آقای تهماسبی را شنيديد می خواهم بپرسم در تهران آيا ‏اصلاحطلبان که تا حدودی هم منتقد قانون اساسی شده اند مثل خود شما اوضاع را چگونه بررسی می کنيد؟

 محسن سازگارا – من به عنوان مقدمه می گويم که پارادايم جهانی شدن و گلوباليزه شده که بعد از انقلاب انفورماتيکی دنيا ‏را فرا گرفته، تغييراتی در روابط سياسی ايجاد کرده که ما حتما بايد آن را بشناسيم و برای حفظ منافع ملتمان با آن همسويی ‏بکنيم. ستون فقرات اين دوره جديد کمپانيهای فرامليتی هستند که آزادانه در سراسر دنيا هم توليد می کنند هم توزيع ‏می کنند و با يکديگر رقابت می کنند. اقتصاد ما احتياج دارد که با اين روندهمسو شود. يکی به اين دليل که سرمايه ‏گذاريهايی که در دهه ٦٠ و حتی قبل از آن کرديم و صنعت محلی را طبق آن نسخه های روشنفکرانه دهه ۴٠ خودمان، ‏امروز که نگاه می کنيم می بينيم که حتی در داخل مرزهای خودمان هم ورشکست شده است. و ديگر چرخش دنيا به گونه ‏ای نيست که بتوانيم پشت درهای بسته حرکت بکنيم. دوم اين که اگر بخواهيم در يک دوره چهار ساله رياست جمهوری ‏بخواهيم بازسازی کنيم و نرخ بيکاری را از ١۵ در صدر فعلی به ده درصد برسانيم چيزی بين ۵٠ تا ٦٠ ميليارد دلار ‏سرمايه گذاری احتياج داريم که با احتساب نيازهای ديگر کشور نيازمند ١٠٠ ميليارد دلار سرمايه گذاری است که اين نه ‏نزد دولت موجود است و نه نزد بخش خصوصی. به نظر من در سياست خارجی کاملا وقت آن رسيده که ما از اين انزوای ‏سياسی بيرون بياييم و برخورد با امريکا و کلنجار رفتن با اين قدرت کافی است برای ملت ما.اما انجام چنين کاری چطور ‏ممکن است يک سر آن در گرو تغييرات و سياست داخلی ايران است که الان داريم به نقطه عطف آن نزديک می شويم.‏

 امير مصدق کاتوزيان – آقای همايون آيا به نظر شما همانطور که بعضی از آگاهان سياسی در امريکا می گويند مساله دارد ‏به سمت عراقی شدن ايران می رود يا اين که هنوز در اين سياستگذاريها تمايزی بين ايران و عراق گذاشته می شود؟

 داريوش همايون – سياستهای امريکا در مورد ايران بسيار متفاوت است ولی با اين که امريکاييها معتقدند که نيروهای ‏داخلی دارند کارشان را انجام می دهند و نيازی به مداخله خارجی نيست، پرونده جمهوری اسلامی دارد هر چه بيشتر ‏سنگين می شود. نيروهای داخل ايران هر چه باشند و تفاوت با عراق هر چه باشد که بسيار زياد است، حکومت جمهوری ‏اسلامی دست به کارهايی زده است که در اين ٢٠ ساله و بويژه از دوره طالبان به بعد، کشورمان را در خطر قرار می دهد ‏و مرتبا اسنادی رو می شود و شواهدی به دست می آيد که جمهوری اسلامی به القاعده ارتباط دارد و به آنها کمک می کند. ‏امريکاييها اين اسناد را دارند و روزی استفاده خواهد شود. علاوه بر اين کوششی که جمهوری اسلامی برای دستيابی به ‏سلاحهای هسته ای می کند از اندازه خارج شده و خاتمی هم آمد و گفت که ما کارهايی در زمينه کرديم که به نظر من او اين ‏حرف را زد تا نشان بدهد که جمهوری اسلامی می تواند برگ کره شمالی را بازی کند. کره شمالی گفت که بايد بياييد و با ‏من مذاکره بکنيد اينها هم فکر کردند که می توانند همان برگرا به زمين بزنند و همان درخواست را تکرار کنند و امريکاييها ‏را وادار به مذاکره کنند. که تفاوت زياد است و امريکاييها معتقدند که جمهوری اسلامی به شدت به دنبال دست يافتن به ‏سلاحهای هسته ای است برای يک شانتاژ اتمی تا بتواند خودش را از وضعيت عراق به در بياورد و به وضعيت کره شمالی ‏نزديک بکند. اگر فرض کنيم که امريکايی به اين دليل که نمی خواهند هيچ مشکلی پشت جبهه عراق داشته باشند و دست ا ‏زجمهوری اسلامی برداشته اند و کاری به آنها ندارند مسلم است که بعد از يکسره شدن کار عراق فشار سخت خواهند ‏آوردکه جمهوری اسلامی ناظران بين المللی سازمان انرژی اتمی رابپذيرد و آنها بتوانند همه جا را ببينند و اگر جمهوری ‏اسلامی مقاومت کند و به همين شيوه صدام حسين متوسل شود بسيار نگرانم که سياست امريکا تغيير بکند و ديگر اتکا به ‏نيروهای داخلی و مردم ايران را کافی نداند. ‏

 امير مصدق کاتوزيان – آيا بر اساس صحبتهای آقای همايون به اين نتيجه نمی رسيم که ايران در يک شرايطی است که ‏می تواند از اين وضعيت به صورت يک فرصت استفاده کند و يا چنانچه موضع خاصی در برابر بحران عراق اتخاذ کند ‏ممکن است که خطر را برای خودش بيشتر کند.‏

 احمد تهماسبی – من مقدار زيادی با تحليل آقای همايون موافق هستم . بحث من اين است که می گويم می تواند تغييراتی در ‏جمهوری اسلامی به وجود آيد. يا اين که بعد از مدتی نامشخص، انقلابی در ايران صورت بگيرد، و جمهوری اسلامی هم ‏مجبور بشودکه برود و يکی هم اين که مسولان جمهوری اسلامی رفتار معقولانه و متعهدانه ای نسبت به مردم از خودشان ‏نشان بدهند و همانطور که اتحاد جماهير شوروی در دوران اضمحلالش شانس آورد و يک سری آدمهايی مثل گورباچف ‏توانستند موقعيت را بفهمند و نگذارند که جامعه شوروی بيش از پيش از هم پاشيده شود و خودشان درها را باز کردند و به ‏صورت معقول و منطقی تغيير پيدا کرد. حالت سوم همين تحليلی که آقای همايون کردند و آن اين که رفتار زشت و ناهنجار ‏صدام حسين يا کره شمالی راتکرار کند و ايران را در مخمصه ای قرار دهد که خيلی خطرناک باشد. احساس من اين است ‏که امريکا به آن معنی تمايل ندارد که با ايران وارد جنگ شود يعنی به شکلی که الان در مورد عراق برايش مطرح است. ‏مثلا همين جريان بمب اتمی، ايران برای چه بمب اتمی لازم دارد؟ مگر کره شمالی که صاحب بمب اتمی است چه نصيبش ‏شده. ملتی بدبخت و فقير در آنجا هستند و کره شمالی دلش خوش است که بمب اتمی دارد. به ما چه که مسوولين اسرائيل و ‏کره شمالی و پاکستان با فکار ارتجاعيشان صاحب بمب اتمی هستند. ما بايد نگاه بکنيم که چه چيزی به نفع اين جامعه است ‏و جامعه به چه چيزی احتياج دارد. ملت ايران که اين تلاش و کوشش صد ساله خودش راکرده، کار خودش را انجامدهد. ‏جمهوری اسلامی هم اگر عقل و شعور دارد برای خودش و برای ملت ايران زمينه را طوری فراهم بکند که به صورت ‏معقولی اين تغييرات انجام بگيرد تا ما بتوانيم با سياست بين المللی رابط معقول و متمداننه ای برقرار بکنيم و جامعه را از ‏اين بن بست نجات بدهيم.‏

 امير مصدق کاتوزيان – به نظر شما که از درون و با طی روند اصلاحات به نتايجی رسيده ايد، ويژگی يک سياست درست ‏برای جمهوری اسلامی در اين شرايط چيست؟

 سازگارا – حضور امريکا در اين منطقه و و باتوجه به اين قشون عظيمی که امروزه امريکا به اين منطقه آورده يعنی بيش ‏‏٢٠٠ هزار سرباز، من هم با آقای همايون موافقم که موقعيت بسيارحساسی را ايجاد کرده که هم ما می توانيم امتيازات ‏خوبی بگيريم و هم ممکن است برای ما صدمه زننده باشد. من به طور خلاصه با حرف دکتر مصدق موافقم که قدرتهای ‏خارجی همه قابل ارتبا ط هستند اما هيچکدام قابل اتکا نيستند. ما به عنوان يک حرکت ملی خودمان از اين فضاها بايد ‏استفاده کنيم ولی بايد بدانيم که هر کس کلاه خودش را می چسبد ما هم بايد هوای منافع خودمان را داشته باشيم.‏

 داريوش همايون – برگرديم به موضوع عراق و تاثيرش بر جمهوری اسلامی، زمامداران جمهوری اسلامی بايد متوجه ‏باشند که امريکاييها به هيچ وجه قصد شوخی ندارند و ٢۵٠ هزار سرباز را با اين قدرت آتش از ١۵ هزار کيلومتری به ‏آنجا آورده اند و اين کار عظيمی است و از لشکرکشی خشايارشاه به يونان دست کمی ندارد. اگر اين کار را کرده اند ديگر د ‏رمقابل اعمال تحريک آميز جمهوری اسلامی که به هر حال پا در هواست آرام نخواهد بود. يک بار ديگر بايد به اين ‏حضرات هشدار داد تا دست از بازی با آتش بردارند و همانطور که دکتر تهماسبی گفتند ايران به هيچ وجه نيازی به اين ‏سلاحها ندارد و فکر می کنم هر دو آقايان مساله رابسيار درست تجسم کردند و منهم با نتيجه گيری ايشان موافقم.‏

 دکتر تهماسبی – به نظر من در مورد افغانستان کار بسيار بسيار درستی بود که امريکا انجام داد. افغانستان مرکز تروريسم ‏جهانی شده بود. در مورد عراق هم صدام حسين ديگر بايد چه کار بکند تا دنيا بفهمد که با اين آدم نمی شود شوخی کرد. به ‏کويت حمله می کند به ايران حمله می کند و هزار و يک کار ديگر که معلوم نيست اگر قدرت داشته باشد چه می کند. پس ‏يک چنين حکومتی بايد از صحنه سياسی خارج شود و اين اقدامی راکه امريکا خيال دارد در مورد خاورميانه انجام دهد و ‏از عراق شروع کرده بايد خيلی جدی گرفت. می ماند مساله مربوط به ايران. واقعا اين بار مساله خيلی جدی است. ايران ‏يکی از کشورهای مهم و تعيين کننده منطقه است که بايد در اين تغييرات اساسی که در منطقه انجام می گيرد نقش مثبت ‏خودش را ايفا کند. و جمهوری اسلامی برای ملت ايران فاجعه به وجود خواهد آورد اگر به تغييراتی که دارد صورت ‏می گيرد توجه متعهدانه و معقولانه نکند و رفتاری را بکند که صدام حسين کرده است. نه تنها ملت ايران را بلکه خودش را ‏هم در بن بستی قرار خواهد داد که خودش هم نخواهد توانست از آن بيرون بيايد.‏

 محسن سازگارا – تحولاتی که به دنبال اين حوادث يکی دوماهه در عراق پيش بينی می شود هر چه هم که بدون خونريزی ‏و سريعتر و سهل الوصول تر باشد در جهت تغيير شخص صدام حسين و رژيم او مطمئنا در فعل و انفعالات داخل ايران هم ‏تاثير مثبت تری خواهد گذاشت. مقامات فعلی جمهوری اسلامی را بيشتر در موضع احتياط آمير و حتی دفاعی قرار خواهد ‏داد. ما الان به يک دوراهی نزديک می شويم. دوراهی يی که يا موفق می شويم دريک راهش يک اپوزيسيون ملی ‏آزاديخواه دموکراتيک و غير خشونت آميز و حاضر در صحنه شکل بدهد تا بتوانيم تحولات کشور را هدايت بکنيم و يا اگر ‏توفيق نداشته باشيم وارد يک سيکل هرج و مرجی شويم که خوف دارم انتهايش تکرار سيکل معيوب تاريخ ايران يعنی ‏استبداد – هرج ومرج – استبداد باشد. جهت رفتن به راه اول که به عنوان هدف اول هم اين اپوزيسيون بايد تغيير قانون ‏اسای، تغيير سياستهای کلان نظام راشفاف و روشن در دستور کارش بگذارد، نيروی خارجی اگر حضور هشيارانه ای در ‏اين منطقه داشته باشد بدون اين که قطد ميليتاريزه کردن يا دخالت داشته باشد و در جهت خواستهای دموکراتيک ملت ايران ‏حرکت درستی داشته باشد فکر ميکنم عاقلانه ترين سياستی است می تواند اتخاذ بکند و اپوزيسيون قانونی و دموکراتيک ‏ما در اين حالت می تواند اين فعل و انفعالات سياست خارجی را هم متاثر بکند. به طور خلاصه من فکر می کنم تغييرات ‏عراق که قريب الوقوع هم به نظر می رسد بسته به اين که اين تحولات چگونه اتفاق بيفتد، در ايران تاثير خواهد داشت. ‏البته نبايد تصور کرد که صدام حسين يا استعفا داد يا با يک همه پرسی رفت و يا برش داشتند و... بلافاصله در ايران يک ‏حرکت يا قيامی اتفاق می افتد ولی فکر می کنم نوع تغيير يافتن او تاثير خواهد گذاشت روی مشی حکومتگران فعلی و راه ‏را برای ايفای نقش اپوزيسيونی که بتواند کشور را از اين دوراهی که الان دارد به آن نزديک می شود، به سلامت عبور ‏دهد.‏
 

‏١۴ مارس ٢٠٠٣ ‏