چشم‌انداز تازه دمکراسی

داريوش همايون


انتخابات ریاست جمهوری امریکا را می‌توان از چرخش‌گاه‌های مهم در تاریخ دراز دمکراسی شمرد. پس از مرحله دمکراسی مستقیم، که دارندگان حق رای از سوی خود به موضوعات رای می‌دادند و در بسیاری جامعه‌های باستانی، یونان و قبایل ژرمنی از اسکاندیناوی و بریتانیا تا آلمان، معمول بود و هنوز به صورت همه‌پرسی ادامه دارد، فرایافت دمکراسی نمایندگی تحول یافت که برای اداره جامعه‌های بزرگ مناسب‌تر می‌بود. دمکراسی نمایندگی به احزاب نیاز دارد که زائیده روزنامه و سپس رادیو و تلویزیون بوده‌اند ــ رسانه‌هائی که پیام را به توده‌های بزرگ برسانند. کارزار انتخاباتی اوباما رسانه تازه و سازماندهی تازه‌ای را به سیاست راه داده است که نوید‌ها و پیامد‌های‌ش را در آینده خواهیم دید ولی هم‌اکنون نیمه معجزه‌ای را به بار آورده است و سیاست را در مسیر تازه‌ای انداخته است که از امریکا به جا‌های دیگر خواهد رسید.

از زبان مارک اندرسون بنیادگزار netscape که از پیشروان صنعت نوین بیست سی ساله اینترنت (تارنما)ست، می‌توان تاریخچه این انقلاب انتخاباتی را بازگفت. همه چیز از دیداری به درخواست برک اوباما که یک سناتور تازه‌کار و نه چندان سرشناس افریقائی-امریکائی بود با اندرسون در فوریه ۲۰۰۷ آغاز شد. اوباما می‌خواست بداند چگونه می‌تواند از قدرت "شبکه سازی اجتماعی" با توانمندی‌های شگرف ارتباطی آن، و برسازی گسترده یک "داده پایه" data base برای رویاروئی با ماشین‌های سیاسی به ظاهر شکست‌ناپذیر هماوردان‌ش بهره گیرد. آندرسون که خود مانند اوباما روحیه کارآفرینی دارد و جهان و وضع موجود را تغییر دادنی می‌داند به او پیوست و همراه تنی چند از ستارگان دیگر صنعت تارنما سیستمی را ساختند که در پایان کارزار انتخاباتی ۱۳ میلیون نشانی تارنما و نزدیک دو میلیون داوطلب و سازمان‌دهنده انتخاباتی را (که بیشتر‌شان به یاری همان سیستم بسیج شده بودند) در ارتباط دو سویه به ستاد انتخاباتی اوباما پیوند می‌داد؛ و بخش بزرگ‌تر ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلاری را که اوباما در نزدیک دو سال کارزار هزینه کرد از آنان گرد آورد. (تا کنون هیچ نامزد انتخاباتی به چنین مبالغی دست نیافته است).

مشارکت فعال این ارتش انتخاباتی در همه مراحل، تکان عمده‌ای به کارزار انتخاباتی اوباما داد و به ویژه توده‌های جوانی را برای نخستین بار به صحنه آورد. ولی نقش آن با پیروزی ماه نوامبر به پایان نرسید. اوباما که در نبرد بزرگ‌تر دگرگون کردن اقتصاد و جامعه امریکاست ریاست جمهوری خود را همچون یک کارزار انتخاباتی همیشگی می‌بیند و آن "داده پایه" را برای بسیج توده مردم در پشت برنامه‌های خود بکار می‌برد. از ستاد انتخاباتی اوباما پیام‌های چند میلیونی با هزینه ناچیز به نشانی‌های پشتیبانان می‌رسد و آنها در محله‌ها و کارگاه‌ها با گذاشتن میز‌های اطلاعاتی، گرد‌آوری امضا، فرستادن پیامک‌ها به آشنایان (هر تلفن همراه یا وسائل مخابراتی تازه‌تری که در دست‌هاست بانکی از شماره‌های تلفن و نشانی‌ها از آن خود دارد،) دعوت همکاران و همسایگان به خانه‌های خود و بحث در باره برنامه‌ها و سیاست‌ها و فرستادن پیام به نمایندگان مجلس، یک عنصر مردمی را وارد فرایند تصمیم‌گیری می‌کنند که موضوع بررسی‌های جامعه شناسی خواهد بود و در بسیاری جا‌ها تقلید خواهد شد.

حکومت اوباما برای نخستین بار می‌تواند پیام خود را به استقلال از رسانه‌های همگانی به مردم برساند. رادیو در دست فرانکلین روزولت و تلویزیون در دست جک کندی در دوره خود بزرگ‌ترین رسانه‌های بسیج مردمی شدند. برک اوباما در تارنما رسانه‌ای بسیار کم‌هزینه‌تر یافته است. اما مزیت بزرگ‌تر تارنما در اندرکنشی interactive بودن آن است. نه تنها زنان و مردانی که کاخ سفید اوباما را می‌گردانند تصویری دقیق‌تر از افکار عمومی امریکائیان به دست می‌آورند، توده مردمانی نیز که این شبکه اجتماعی را می‌سازند توانائی خودسازماندهی می‌یابند و می‌توانند عاملی در سیاست‌گزاری‌ها باشند. چنین توده درگیر و کوشنده‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت. اوباما در عین حال بزرگ‌ترین گروه فشار را بوجود آورده است و سنگینی آن را احساس خواهد کرد.
* * *
دمکراسی مشارکتی با اوباما پا به مرحله تازه‌ای گذاشته است که ما هنوز در آغاز آن هستیم. آنها که از پایان احزاب سخن می‌گویند ممکن است آینده را دیده باشند ولی همچنان که دولت ملت در عصر جهانگرائی دوام آورده است و در برابر نا‌هم‌آهنگی‌ها و سوء استفاده‌های آن نیرومند‌تر و ضروری‌تر از پیش می‌نماید، اعلام پایان احزاب نیز به گفته مارک تواین پس از شنیدن خبر مرگ خود "بسیار مبالغه‌آمیز است." دمکراسی مستقیم سراسر، منزل به دمکراسی نمایندگی نپرداخت و دمکراسی نمایندگی-حزبی نیز در کنار دمکراسی مشارکتی هنوز کارکرد خود را دارد. اما مانند خود انقلابِ شماری (دیجیتال،) نادیدن امکانات و پیامد‌های زیر و رو کننده این انقلاب سیاسی-اجتماعی، ورشکستگی خواهد آورد. همان‌گونه که صنعت و مدیریت نوین را بی رایانه (کامپیوتر) تصور نمی‌توان کرد، سیاست نوین نیز پیوند مرگ و زندگی با شبکه‌سازی اجتماعی و "پایه داده" یافته است. جریان سیاسی که نتواند افراد بی‌شمار و بی‌ارتباط با یکدیگر را با کمترین هزینه در ساختار‌های سیاسی انگاری virtual بسیج کند مانند ماشین‌های انتخاباتی سنتی هیلاری کلینتون و حزب جمهوریخواه با شکست روبرو خواهند شد.

ما در کارزار انتخاباتی و حکومت خود اوباما محدودیت‌ها و امکانات این مرحله تازه سازماندهی سیاسی را می‌بینیم. او یک ارتش چند میلیونی را برگرد برنامه‌ها و بر گرد فرهمندی شخصی‌ش، هر دو بسیار برتر از هماوردان خود، سازمان داده است، با بیشترین بسیج مالی تاریخ انتخاباتی امریکا ــ برای نخستین بار بی آنکه وامدار لابی‌ها و گروه‌های منافعی باشد که هزینه‌های انتخاباتی را در آن کشور انتخابات پر هزینه فراهم می کنند. ولی این ارتش چند میلیونی در خدمت نامزد یک حزب سیاسی بود و بیشتر آن صد‌ها میلیون دلار صرف آگهی در رسانه‌های سنتی، به ويژه تلویزیون شد که بزرگ‌ترین قلم در هزینه‌های انتخاباتی آن کشور است. امروز هم شمار بینندگان چهل تا شصت میلیونی سخنرانی‌های اوباما در تلویزیون قابل مقایسه با دریافت‌کنندگان پیام‌های الکترونیک او یا شرکت‌کنندگان نشست‌های (اینترنتی) هم‌شهریان town hall meeting نیست. پیروزی اوباما از افزودن تکنیک‌های تازه بر زراد خانه سیاسی موجود و نه جانشین کردن یکی با دیگری آمد.

برای ما در پیکار دشوار و پیچیده‌ای که با جمهوری اسلامی در پیش داریم ــ پیکاری که بخشی در درون خود ایرانی، و با خود اوست و می‌باید باشد ــ بررسی شیوه‌های تازه بسیج و سازماندهی سیاسی در امریکا اهمیتی بیش از بسیاری دیگر دارد و می‌باید بیشتر در آن بیندیشیم. یک دلیلش عملا نا‌ممکن بودن پا گرفتن احزاب در ایران است. یک دلیل دیگر‌ش دمسازی روانشناسی و هوش ایرانی با جهانِ انگاری virtual رایانه و تارنماست. تکنولوژی اطلاعاتی تازه را گوئی برای این مردمی ساخته‌اند که هیچ چیز مانند آزادی تا مرز بی‌بند و باری ــ حتی آزادی برای بندگی ــ خشنود‌شان نمی‌کند و مانند موج و کنار "دم به دم با هم و پیوسته گریزان ز هم‌اند."

آوريل ٢٠٠٩
www.d-homayoun.info