فرصتی که رژیم از دست داد |
داريوش همايون |
انتخابات شگفتآور امریکا را، هم اکنون، در هزاران گفتار در
سراسر جهان از هر سویه آن بررسی کردهاند و همچنان خواهند کرد. اینکه جوانی
سیاه پوست، از پدری از کنیا در افریقا که سالهای کودکیاش را بخشی در اندونزی
بسر برده است و برادری کنیائی و خواهری اندونزی دارد به ریاست جمهوری امریکا
برسد به خودی خود کیفیتی باورنکردنی دارد. از این شگفتتر فرازش (صعود)
شهابآسای اوست. تنها هشت سال پیش او نمیتوانست حتی به کنگره حزب دمکرات راه
یابد زیرا کسی نبود و هنگامی که بیست و دو ماهی پیش نامزدی خود را برای ریاست
جمهوری اعلام کرد ــ بی هیچ امکانات مالی و ماشین سیاسی ــ هیچ کس بختی به او
نمیداد. باراک اوباما، ماشین سیاسی کلینتونها را چالش میکرد ــ گذشته از
هماوردان دیگر در حزب دمکرات ــ که بیست سال برای پیروزی خانم کلینتون در
انتخابات امسال بسیج شده بود. با اینهمه امروز اوباما به رغم رنگ پوست خود، و
پدر مسلمان کنیائی، و نام میانی خطرناک حسین که جمهوریخواهان مانند تپانچهای
بر شقیقهاش گذاشتند، با کمتر از یک دهه فعالیت در عرصه عمومی رئیس جمهوری
انتخاب شده امریکاست. اما این تنها یک گوشه شگفتی این انتخابات را باز میگوید.
برای نگرندهای که شش دههای رویدادهای جهانی را همچون بخشی از زندگی روزانه
خود بسر برده است توفان عواطفی که اوباما در چهار گوشه جهان برپا کرده پدیدهای
یگانه است. میتوان گفت که صد ها میلیون غیر امریکائی در پنج قاره جهان ماهها
با اوباما در سلوک شگفتی زایش همراه بودند. او را نه تنها در امریکا، نماد
پیروزی امید بر ترس میشمرند که درست است. همه سرگذشت او جز این نیست.
پیامدهای پیروزی اوباما ــ او هم اکنون انگاره image امریکا را در جهان دگرگون
کرده است ــ خود موضوع بحثهای فراوان است و به ویژه برای ایرانیان اهمیت دارد.
آیا امریکائیان در برابر جمهوری اسلامی کوتاه خواهند آمد؟ آیا اوباما جمهوری
اسلامی اتمی را تحمل خواهد کرد؟ او بر خلاف بوش که سخن از محور شرارت و
دولتهای نابکار میگفت دم از گفتگوی رو در رو با مانندهای احمدی نژاد میزند
و اولویتش نه جنگ بلکه سر و صورت دادن به اقتصادی است که حکومت جمهوریخواه با
همدستی دمکراتهای کنگره لگامش را به دستهای بیمسئولیت پلوتوکراتها داد تا
صدها تریلیون دلار را در چاه پر نشدنی آزمندی سرازیر کنند. به این پرسش
احتمالا یک امریکائی ایرانی جمهوریخواه ــ بیشتر امریکائیان ایرانی
جمهوریخواهاند ــ و ایرانی امریکائی مشروطه خواه، مانند بسیاری ایرانیان
امریکائی، بهتر میتواند پاسخ بدهد. او در نوشته ای خطاب به همفکرانش در حزب
مشروطه ایران پرتو تازهای بر موضوع میاندازد.* * *
آقای شایان آریا از استان واشینگتن با پیشینه فعالیت در حزب جمهوریخواه امریکا
و سالها لابیگری برای جلب پشتیبانی سیاستگران امریکائی از آزادیخواهان ایران
به ویژه قربانیان تجاوز به حقوق بشر خطاب به همفکران خود و در واقع بخش
بزرگتری از ایرانیان امریکائی از اینجا آغاز میکند که آنان ترجیح میدادند مک
کین در جای اوباما میبود زیرا پیروزی اوباما را برای امر خود ــ آزادی ایران
ــ مصیبتبار میشمارند. او میپذیرد که مک کین سخنان سختتری درباره رژیم
اسلامی میگفت ولی یادآور میشود که چنانکه هشت سال گذشته بوش نشان داد این
سخنان در همان حدود مانده است. سناتور مک کین اگر هم پیروز میشد قدرت و
امکانات لازم را برای رسیدن به مقاصد خود در مورد رژیم اسلامی نمیداشت و دست
او از اوباما ضعیفتر میبود.
نویسنده موقعیت کنونی را چنین تحلیل میکند: با افزایش شمار سناتورها و
نمایندگان دمکرات در کنگره امریکا اوباما خود به خود در موقعیت نیرومندتری از
مک کین خواهد بود که میبایست با کنگره زیر تسلط حزب مخالف کار کند و
محدودیتهای بیشتری را در تدوین سیاستهای خود در رابطه با جمهوری اسلامی
بپذیرد. اوباما نه تنها با کنگرهای، بیشتر از حزب خود، سر و کار خواهد داشت
بلکه محبوبیت فوق العادهاش در میان امریکائیان به او دست کم در دو ساله نخست
موقعیت بسیار نیرومندی خواهد بخشید. بر این میباید آمادگی بیشتر اروپائیان و
دیگران را برای همکاری با اوباما افزود. او به مراتب آسانتر از مک کین خواهد
توانست اروپائیان را با سیاستهای خود همراه سازد و در شورای امنیت و سازمان
ملل متحد قدرت بزرگتری به دست آورد.
آنگاه در پاسخ اینکه معنای همه اینها برای ایرانیان امریکائی و برای رژیم چه
خواهد بود مینویسد امریکا میباید با جمهوری اسلامی مذاکره کند و خود پرزیدنت
بوش نیز با همه سخنان درشت بر ضد رژیم اسلامی هم اکنون این فرایند را آغاز کرده
است. جمهوری اسلامی بار دیگر یک فرصت تاریخی را برای گشودن مشکل خود با امریکا
از دست داده است. دستهای جمهوری اسلامی تا پیش از این پر بود. بهای نفت در
بالاترین، و عراق در هرج و مرج بود، و امریکا سخت به کمک ایران نیاز داشت. بوش
که در درون و بیرون امریکا ضعیف شده بود و ریاست جمهوریش به پایان میآمد از
یک پیروزی دیپلماتیک به عنوان میراث خود استقبال میکرد. اینهمه فرصت مناسبی به
رژیم اسلامی میداد که با دست بالا وارد مذاکره با رئیس جمهوری شود که در
ضعیفترین شرایط قرار داشت. اما بار دیگر دچار اشتباه حساب شد و بالاتر از
اندازه بازی کرد.
اکنون همه این شرایط با ریاست جمهوری اوباما تغییر کرده است و خواهد کرد. نفت
پائین افتاده است و ایران در وضع نامساعد مالی قرار دارد. عراق امنتر شده است
و رئیس جمهوری تازه هیچ یک از ضعفهای بوش را ندارد. او با دستهائی بسیار
نیرومندتر وارد گفتگو خواهد شد. اما با توجه به پیشینه جمهوری اسلامی میتوان
پیشبینی کرد که رژیم نه با سازمان بینالمللی انرژی اتمی همکاری خواهد کرد نه
در مورد تروریسم کنار خواهد آمد. گفتگوها با اوباما شکست خواهد خورد؛ و او که
مخالف گزیدار نظامی است بهتر از پیش خواهد توانست پشتیبانی دیگران را برای
تحریمهای اقتصادی تازه به دست آورد. اگر ما مخالفان کار خود را درست انجام
دهیم فرصتهائی خواهم یافت که در گذشته نداشتهایم. * * *
براین تحلیل واقعگرایانه چیز زیادی نمیتوان افزود. جمهوری اسلامی رو به پائین
دارد و امریکا نیرومندتر و تابآورتر از آن است که در تهران یا در محافل چپ
اصلاح نشده میپندارند. (یک مشکل امریکا ژرفای استراتژیک بی کرانه آن است که
اجازه بدترین اشتباهات و زیادهرویها را میدهد و باز مجال اصلاح و جبران
میگذارد). میتوان تصور کرد که رژیم اسلامی پیش از آنکه کار به برخورد نظامی
بکشد ــ که به عنوان واپسین گزیدار در دستور اوباما نیز هست و هیچ نمیتوان در
این باره دچار اشتباه شد ــ در شکنندگی فزایندهاش از هم بپاشد. ولی ناتوانی و
شکنندگی، بیشتر میتواند به بیحرکتی بینجامد که فاجعه خواهد آورد. میباید
امیدوار بود که رژیم از این واپسین فرصتها بهره بگیرد و مشکلات خود را با
امریکا دست کم در مهمترین جاها برطرف سازد. بقیهاش را ما خود کردهایم و خود
میباید چاره کنیم.
نوامبر ٢٠٠٨
www.d-homayoun.info