پس از نخستین مرحله
داريوش همايون

رژیم اسلامی با شیوه‌هائی که به طبیعت آن نزدیک‌تر است، با انداختن اوباش و آدمکشان به پشتیبانی پاسداران به جان مردم، خیزش مردمی را با چنان خشونتی سرکوب کرده است که می‌باید مرحله نخست آن را عملا پایان یافته دانست. اکنون مرحله تازه در راه است. نمی‌باید پنداشت که جمهوری اسلامی از این بحران سالم بدر آمده است و می‌تواند به آسودگی به سر برد. عواملی که مردم را در صفوف صد‌ها هزار تن به خیابان‌ها کشاند همچنان هست: بیزاری عمومی ایرانیان از رژیمی که هیچ سزاوار چنین جامعه‌ای نیست؛ بی اعتباری سراسری حکومت اسلامی که اصرار دارد مردم را هم کوچک و هم زخمی کند؛ خشم مردم نه تنها از انتخاباتی که از آنان دزدیده شد، بلکه از حکومتی نیز که می‌خواست با گستاخی تمام به آنها ثابت کند که هیچ نیستند.

با درهم کوبیدن وحشیانه تظاهرات اعتراضی، اکنون کینه‌ای در نرم‌ترین دل‌ها زبانه می‌کشد که گذشت زمان بر آن دامن خواهد زد زیرا رژیمی که آدمکشی را تا مرز "تیا نانمن" چینی رساند دست از شیوه‌های جنایت‌کارانه، ربودن و شکنجه و گاه سر به نیست کردن ناراضیان، و خفه کردن هر صدای مخالف برنخواهد داشت ــ شیوه‌هائی که پاسخ جمهوری اسلامی به هر مسئله سیاسی و اجتماعی بوده است. اما مسائل، برطرف شدنی نیست و مردم در جنبش ۲۲ خرداد نشان دادند که ایران یک بیابان سیاسی نیست. این بار زور برهنه، لحظه را برای رژیم نجات داد ولی مردم نیز به نیروی خود پی بردند. دیگر کیست که بتواند از دلمردگی مردم و تن دادن آنها به قضا سخن بگوید یا شمار معتادان را در کشوری که مردم گویا زیر فشار زندگی فرصت اندیشه کردن نیز ندارند چه رسد به عمل، به رخ بکشد و نتیجه بگیرد که سودی ندارد و اینها ماندنی هستند؟ دنیا نیز دانست که این مردم در زیر یکی از تباه‌ترین حکومت‌ها به چه درجه‌ای از آگاهی و پختگی اجتماعی رسیده‌اند.

مرحله تازه پیکار مردمی دنباله همان مرحله نخست با تاکتیک‌های متفاوت خواهد بود ــ نافرمانی مدنی توده‌ای که اعتماد‌ش به خود و احترام‌ش در چشم همگان افزون شده است با بهره‌گیری از شبکه‌سازی اجتماعی که چیره دستی طبقه متوسط ایران در آن به سطح جهانی رسیده است؛ و اینهمه بر زمینه شکاف روز‌افزون در دستگاه حکومتی که دشواری‌های اقتصادی‌ش با مشکلات سیاست خارجی پهلو می‌زند و ناگزیر است بیش از پیش سرمایه مذهبی خود را برای ماندن بر سر قدرت بر باد دهد. دیگر خود آخوند‌ها نیز می‌دانند که در قمار با قدرت چه باخت سنگینی کرده‌اند و چگونه یک نسل ایرانیان ــ بهترین نسلی که در دوران تجدد ایران داشته‌ایم ــ دارد از جهان آنان بیگانه می‌شود.
* * *
‌نافرمانی مدنی مجموعه تاکتیک‌ها و رفتار‌های اجتماعی است که برای تغییر مسالمت‌آمیز نظام سیاسی از سوی مردم بکار می‌رود و از گرد‌همائی‌ها و تظاهرات و اعتصابات و آگاهی‌دادن‌ها و چالش هر روزه اقتدار حکومتی، هر اقدامی را که به سود مردم و در مخالفت با رژیم باشد در بر می‌گیرد ــ همه در چهارچوب دوری از خشونت. جنبش بیست و دو خرداد پس از تظاهرات بزرگ میلیونی، اکنون تاکتیک گرد‌همائی‌های محلی و غیر متمرکز را برگزیده است که نیرو های سرکوبگری را پراکنده و هزینه نگهداری آنان را در خیابان‌ها سنگین‌تر می‌کند. این بسیار اهمیت دارد که ارتباط فیزیکی مبارزان نیز در کنار ارتباط الکترونیک حفظ شود. تماس نزدیک‌تر با هم‌اندیشان بیش از همه برای نگهداری روحیه‌ها لازم است.

اما میدان اصلی نبرد ارتباطات، سپهر سایبر cyber است با پیشرفت‌های ‌ هر روزه‌اش که در دست جوانان ایرانی، به ویژه، سلاحی برا شده است. در این جنگ تکنولوژی میان رژیم و طبقه متوسط ایران، چینی‌ها و مانند‌های زیمنس پیوسته تکنولوژی کنترل جمهوری سلامی را روزآمد می‌کنند و چاره‌گری جوانان ایران شاید به تنهائی از آن بر نیاید. اگر مردم ایران در پیکار آزادیخواهانه خود نیازی به جهان آزاد داشته باشند گذشته از پشتیبانی اخلاقی و سیاسی، بیشتر در همین زمینه است. راه‌های ارتباط الکترونیکی را در ایران می‌باید باز نگهداشت. کشور‌های دمکرات غربی می‌توانند به ما در اینجا کمک کنند و در بیرون می‌باید به طور فعال در پی آن باشیم.

امروز در جامعه‌های بسته‌ای مانند ایران که برپا داشتن سازمان‌های مدنی، دشوار و سازمان‌های سیاسی بزرگ عملا نا‌ممکن است شبکه‌سازی اجتماعی به یاری اینترنت جایگزین شیوه‌های بسیج سنتی می‌شود. در خود جامعه‌های پیشرفته نیز چنانکه اوباما نشان داده است احزاب نمی‌توانند از امکانات بزرگ‌تر تکنولوژی تازه در برقراری ارتباط دو سویه با توده رای‌دهندگان غافل باشند. امریکا نخستین پیکار انتخاباتی اینترنتی را در سال گذشته تجربه کرد و حکومت اوباما دارد نخستین گام‌های یک حکومت اندرکنشی interactive را بر می‌دارد ــ ارتباط مستقیم حکومت با افراد مردم و آگاهی دادن از یک سو و آگاهی یافتن از نظر افراد مردم و جلب پشتیبانی آنان از سوی دیگر.

رقابت‌های درونی حکومت اسلامی تا انتخابات ریاست جمهوری بر روی هم به درجات عادی هر حکومتی بود که زندگی را بر خود و مردم پیوسته سخت‌تر می‌کند. از این پس مسئله نه رقابت، بلکه نبرد قدرتی است میان نسل تازه‌ای که نفوذ خود را در کلیدی‌ترین بخش‌ها، در نیرو‌های مسلح، در دستگاه اداری و در اقتصاد، گسترده است، و نسل خسته بی‌اعتباری که پیوسته مواضع خود را از دست می‌دهد و سران‌ش حتی نمی‌توانند به امنیت خود اطمینان داشته باشند. (ناظران روس که به همه جای جمهوری اسلامی رخنه کرده‌اند خبر از گریز انبوه سرمایه از ایران توسط بانک‌ها می‌دهند.) مبارزان جامعه مدنی تنها به بهای شکست سنگین خود می‌توانند از چنین فرصتی چشم بپوشند. در بیرون البته کسانی در سودای برکناری از هر چه جمهوری اسلامی است رنگ سبز را هم ممکن است انحراف از اصول بدانند. ولی در درون، برای کسانی که دست در آتش دارند اصل، برقراری جامعه شهروندی است، و با رژیمی یک دست و دارای همه امکانات خرید و سرکوب نخواهد شد.

چه مصلحت مبارزه و چه مصلحت ملی ایران در واپس‌نشاندن دیکتاتوری سپاهی-امنیتی-مافیائی است که پیوسته مواضع خود را استوار‌تر می‌کند. نیروهای جامعه مدنی ایران چاره‌ای ندارند که در عین نگهداشتن فاصله، و آلوده نشدن به افراد، و مصالحه نکردن هدف نهائی خود، از اتحاد‌های تاکتیکی و موضعی روی نگردانند. همین ملاحظه در سوی دیگر نیز، در آن جناح‌هائی از حکومت که بهتر از بسیاری از ما واقعیت نیروی پشت سر احمدی نژاد را درمی‌یابند در کار است. آنها اگر سود شخصی خود را بشناسند و اندکی هم در اندیشه میهن باشند از روی آوردن به مردم، و دفاع از حقوق آنها گزیری نخواهند داشت.

رژیم اسلامی دستخوش بزرگ‌ترین بحران داخلی و روبرو با فرو‌پاشی اقتصادی و انزوای بین‌المللی و خطر روز‌افزون حمله نظامی، کارش آشکارا به پارانویا رسیده است. هر پیش‌بینی در ماه‌های آینده، سراسر آکنده از مخاطره و تحولات ناگوار برای جمهوری اسلامی است. دانه‌های نادانی و ناشایستگی و تبهکاری که در سه دهه و به ویژه چهار ساله گذشته بر زمین ایران نشانده‌اند اکنون به بار زهرآگین خود می‌نشیند. رژیم اسلامی در سراشیب گریز‌ناپذیر ش رو به چاه‌های خود‌کنده ــ در جمکران و دیگر جا‌ها ــ سرازیر است. مگر نه آنکه گفتند ماموریت‌شان ظهور حضرت است ــ به معنی آنکه جهان را پر از فساد کنند؟

ژوئيه ٢٠٠٩
www.d-homayoun.info