تکان تازه به فراخوان ملی |
داريوش همايون |
فراخوان ملی رفراندم که با چنان تحرکی آغاز شد اکنون به رکود افتاده
است. سه عامل مهم در اين رکود ــ گذشته از اينکه بهر حال نمیشد آهنگ سريع جنبش
را نگه داشت ــ از قرار زير است:
نخست، حکومت اسلامی توانست از رسيدن پيام فراخوان به مردم بسيار
جلوگيرد. رژيم بجای رودرروئی مستقيم، اصلاح طلبان خود را مامور مبارزه با آن کرد
که به بیاعتباری بيشتر آنان انجاميد ولی از بستن راه تارنما برآمد. عامل ترس هم
هميشه در کار است.
دوم، پارهای گروههای چپگرا و راستگرا، فراخوان را که برای تفاهم بود
مانند معمول به ميدان تازهای برای کشاکشهای آبروبر خود ساختند. راستگرايان که
تا شکل مار کشيده نشود نوشتهاش را قبول ندارند، بهانه گرفتند که فراخوان صراحت
لازم را ندارد؛ ولی همين بس بود که متن فراخوان و اعلاميه جهانی حقوق بشر را به
دقت بخوانند. چپگرايان بجای فراخوان به بخشی از پشتيبانان پرداختند و حمله را بر
آنها متمرکز کردند. حتی بسياری که در گرماگرم نخستين روزها از فراخوان پشتيبانی
نمودند عملا کنار کشيدند و بحث را بار ديگر به مبارزه با هواداران پادشاهی انحراف
دادند ــ انقلاب و روحيه آن برای کسانی ادامه دارد.
سوم، تارنمای ۶۰۰۰۰۰۰۰ نتوانست اعتماد مردم را جلب کند و شکايات کسانی
که نمیتوانستند پشتيبانی خود را از فراخوان در تارنمای آن بازتاب دهند به دلسردی
عمومی انجاميد و در کنار عوامل ديگر شتاباهنگ (مومنتوم) را از فراخوان گرفت.
نبودن مرکزی برای هماهنگی، مشکل ديگری بود و به پيشبرد پيکار فراخوان
کمکی نکرد ولی اين در مراحل آغازين طبيعی بود و هر مرکز هماهنگ کنندهای میبايد
از خود جنبش فراخوان بجوشد.
اکنون که شور نخستين فروکش کرده است تکان تازهای میبايد به فراخوانی
داد که مهمترين ابتکار نيروهای مخالف در سالهای گذشته بشمار میرود. درباره
ابعاد و معانی اين ابتکار همچنان میبايد نوشت ولی همين اندازه بس که بن بست بيست
و پنج ساله بلکه پنجاه ساله گفتمان سياسی را گشوده است. کارشکنیهای راست يا چپ
در برابر روشنی و جسارت اين راهکار به جائی نمیرسد و میبايد مبارزه را دنبال
کرد. راستگرايان از مخالفت با فراخوان سرمايهای نيندوختهاند و راست تندرو را
منزویتر کردهاند. چپگرايان، خود را در تنگنای اخلاقی و سياسی تازهای
انداختهاند (يکی ديگر از سلسلهای پايان ناپذير.) آنها با شور وشتاب به بيانيه
۵۶۵ نفری که در ايران انتشار يافت پيوستند بدين اميد که فراخوان ملی را زير سايه
ببرند. ولی بيانيه، روايت احتياط آميز و محدودتر فراخوان است و نه مخالفتی با آن
دارد و نه میتواند جای آن را بگيرد؛ بويژه که از سوی چهار تن از امضا کننگان
فراخوان نيز امضا شده است. اين استراتژی نيز کار نکرده است.
ما برای خنثی کردن اقدامات رژيم توانائی محدودی داريم و از متقاعد
کردن کسانی که ملاحظات شخصی و فرقهای برايشان مهمتر است بر نخواهيم آمد ولی
هواداران فراخوان ملی در سه زمينه میتوانند آن را پيش ببرند:
نخست، بهبود تارنما به صورتی که اداره آن در دستهای يک گروه مطمئن و
شامل گرايشهای گوناگون باشد و بتواند از همکاری علاقهمندانی که اکنون سرخورده
شدهاند برخوردار گردد. کنترل تارنما از سوی يکی دو تن، هر که باشند، کار را به
دوست بازی و تبعيض میکشاند و راه را بر انواع نفوذها میگشايد.
دوم، مبارزه با طرحهای جانشين به بهانه بهبود و اصلاح متن فراخوان و
تشکيل گروهها و کميتههائی که وحدت جنبش فراخوان را از ميان خواهند برد. میبايد
با از يکپارچگی فراخوان و جنبش پشتيبانی از آن دفاع کرد. منظور از يکپارچگی آن
است که متن و پيام دست نخورد و همگان از آن پشتيبانی کنند. جنبش فراخوان میبايد
در يک بستر جريان يابد وگرنه به جريانات کوچک با نامهای دهان پر کن تجزيه خواهد
شد و هيچ کس را بيش از عوامل رژيم خوشحال نخواهد گردانيد.
سوم، تقويت کميتههای فراحزبی پشتيبانی از فراخوان ملی رفراندم. از
اين کميتهها تا کنون تعداد قابل ملاحظهای تشکيل شدهاند و هر چند انتظار میرود
پس از بيانيه ۵۶۵ نفری نمايندگان کمتری از سازمانهای سياسی جمهوريخواه در
کميتهها شرکت جويند، داوطلبان منفرد از گرايشهای گوناگون به اندازه کافی هستند.
کميتهها در شرايط کنونی تنها نيروی پشت سر فراخوان بشمار میروند و بنا به طبيعت
مشارکتی خود امکانات عمل بيشتری بدست خواهند آورد. کميتهها میتوانند در
زمينههای تبليغات و روابط عمومی و برقراری ارتباط با کميتههای ديگر فعال باشند.
بيانيه ۵۶۵ نفری با آنکه از سوی جمهوريخواهان راديکال همچون سلاحی
برضد فراخوان بکار میرود تحول مثبتی است. از سوئی همان پيام فراخوان را در
جامهای که برای عناصری در درون ايران تناسب بيشتری دارد میپوشاند و از سوی ديگر
ريزش ملی مذهبيان و پيوستنشان به گرايش عرفيگرا را آسان میکند، روندی که هم
اکنون در بيانيه میبينيم. پيام بيانيه سرمايهای برای پيکار مدنی مردم ايران
خواهد بود و نبايد اجازه داد ميان هواداران فراخوان و بيانيه شکافی بيفتد. اين
گونه که پيش میرود بيانيه پيشرفت خود را کرده است و ميدان اصلی همچنان در دست
فراخوان خواهد بود. پيام فراگيرتر و کاملتر فراخوان همچنان تنها چاره عملی برای
مرحله انتقال حاکميت از رژيم اسلامی و تنها شعار متحد کننده همه گرايشها و
گروهها خواهد ماند.
آوريل ۲٠٠٥
www.d-homayoun.info