انتخابات و نقش مخالفان درون و بیرون |
مصاحبه با تلاش آنلاین آوريل ٢٠٠٩ |
تلاش ـ اميد به آمدن کانديدائی
که از عهده کنار زدن احمدی نژاد برآيد و قدرت و اختيار حل بحران بينالمللی
ايران را داشته باشد، که از زاويه حفظ امنيت ملی به انتخابات مینگرد، مسئله
حفظ رژيم و ياری دادن به بقا و تأمين پايههای مشروعيت آن را پیش میآورد. نظر
شما در اين باره چيست؟
همايون ـ مردمی که تن به چنین حکومتی میدهند میباید
یکی شدن سرنوشت خود را با آن بپذیرند. ما هر چه بخواهیم، این جمهوری اسلامی است
که بر سرتاسر هستیمان به درجاتی تاثیر میگذارد. از جمله نگهداری کشورمان که
حکومتش به دست چنین عناصری است. ما نمیتوانیم ویرانی ایران را به بهای از
میان رفتن رژیم اسلامی بخواهیم. مشروعیت و ماندگاری رژیم در برابر نگهداری
ایران یکپارچه اهمیتی ندارد. جمهوری اسلامی مشکل وجودی دارد و هر چه بشود، دست
کم در صورت آخوندی و ایدئولوژیک خود محکوم به فناست. نگهداری ایران به عنوان یک
کشور یک ملت در هر شرایطی مسلم نیست. ما باید اولویتهای خود را بشناسیم.
تلاش ـ هدف ديگر از شرکت در
انتخابات دامن زدن هر چه بيشتر به بحران درونی رژيم و جدال قدرت ميان
اصلاحطلبان و اصولگرايان و در نتيجه آن سستتر شدن پايه رهبری و ولی فقيه
است. نگاهی که اميدوار است بند سختگيريها و سرکوب هم تا حدودی سست شود و راه
تدريجی قدرتگيری نهادهای مدنی و مبارزات اجتماعی را هموار کند. در برابر اين
انتظار، بر روی واقعيتهای سرکوب، ارعاب دائمی از سوی رژيم انگشت گذاشته میشود
و اين که ادامه جدال درونی حکومت خطر توقف کارها و نظام اداره کشور و افزايش
ناامنیهای درونی را در بر دارد که بیترديد مخاطرات خود را دارد. به عبارت
ديگر بحران از وجود خود رژيم برمیخيزد. آمدن اين يا آن جناح فرقی در اصل قضيه
ندارد.
همايون ـ همه اینها درست است. در جمهوری اسلامی هیچ
دگرگونی ژرفی نمیتوان انتظار داشت. اما درجات و کمیتها نیز اهمیت خود را
دارند. برای ما در بیرون چنین نیست، ولی برای مردم در ایران چند درصد تورم
بالاتر یا پائینتر فرق میکند. افزایش کشمکشهای درونی رژیم و توقف کارها
مخاطرات خود را دارد ولی نه به آن اندازه که موجودیت ما را تهدید کند. از سوی
دیگر مبارزه با رژیمی درمانده و پاره پاره از درون، آسانتر است و به مردم
فرصتهای بیشتری میدهد. انتخابات پیشین ریاست جمهوری نشان داد که اثر آمدن این
یا آن جناح تا ویرانی یادگارهای تاریخی ما نیز میکشد.
تلاش ـ نگاه ديگر، شرکت در
انتخابات، دادن کانديدای مستقل و طرح خواستهائی است که از ظرفيت ساختار سياسی
و قانونی حکومت اسلامی خارج است. مهمترين نکته نهفته در چنين نظری، از دست
ننهادن ابزار انتخابات و طرح خواست انتخابات آزاد و رعايت حقوق مردم است. به
نظر نمیرسد، چنين تلاشهائی تأثيری در روند کنترل شده انتخابات داشته باشد؟
تأثير آن کجاست؟
همايون ـ در بیرون چنین تاکتیکهای بیاثری تنها به
درد کسانی میخورد که میخواهند مشغول باشد و کاری بکنند. در درون نیز هیچ
سودمندی در معرفی کاندیدائی که در میان هزاران تن دیگر رد خواهد شد نمیتوان
یافت. مردمی که سه چهار هزار نفرشان خود را نامزد ریاست جمهوری میکنند، از
دختر هژده نوزده ساله که برنامهاش هر چه خدا بخواهد است تا جاهل سر گذر که
تنها چند آیه قرآن بلد شده، مبارزه درست را نیز مبتذل کردهاند. در نظام
انتخاباتی جمهوری اسلامی اگر قصد بهرهبرداری به منظور رعایت حقوق مردم باشد
تنها راه، بازی کردن از درون سیستم است، که به کار مبارزان درون میآید و بازی
ما نیست.
تلاش ـ شما به همان ميزان که
در داخل شرکت مردم را بیاهميت نمیدانيد، شرکت «ما» را در اين انتخابات
بیمعنا میناميد. نخست اين که منظور از اين «ما» چه کسانی هستند؟ بعد هم چنين
موضعی تناقض گيجکننده و بلاتکليفی در عمل را با خود آورد.
همايون ـ منظور از ما در اینجا بیرونیان است. شرکت ما
در انتخابات به معنای این است که گریختگان از رژیم در برابر کنسولگریهای جمهوری
اسلامی برای رای دادن صف بکشند یا در شهرهای اروپا و امریکا نامزدیشان را اعلام
کنند. در همهپرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در ۱۳۵٨/ ۱۹۷۹ چنان صحنههای مایه
شرمساری اجتماع ایرانی و شگفتی مردم کشورهای میزبان به فراوانی دیده شد. در
انتخابات دوازده ساله گذشته نیز ایرانیان فراوانی در بیرون رای دادهاند و لابد
برای آزادی و حقوق مردم مبارزه میکنند. اعلام پشتیبانی از کاندیداهای ریاست
جمهوری نیز از بیرون معنی ندارد مگر آنکه با رای دادن و تکرار آن صحنهها همراه
باشد.
من تناقض و اشکالی در تفاوت گذاشتن میان استراتژی مشخص و سرگردانی هر
روزه در میان تاکتیکهای نسنجیده نمیبینم.
تلاش ـ به نظر میرسد
تفکيک رفتاری نيروهای بيرون و درون يکی از پايههای فکری موضع فوق است و اين که
تبعيديان خارج امکان آزادی و فراغت از «پويش قدرت» را که در ذات هر انتخاباتی است،
برای خود حفظ کنند. اما به نظر میرسد اين ديدگاه شما در بيرون در اقليت محض است.
شايد به اين دليل که اولاً چنين تفکيکی ديگر چندان واقعی نيست يا کمتر کسانی حاضر
به چنين تفکيکی هستند. دوم، عنصر و هسته مبارزاتی آن با رژيم اسلامی و کانونهای آن
از نظر سياسی و فرهنگی روشن نيست و ديگر اين که، تصويری که از نيروهای درون میدهد
بيشتر حکايت از لاعلاجی آنها میکند تا تصوری که خود آنها از مبارزه برای آزادی و
حقوق بشر و روشهائی که برگزيدهاند (از جمله شرکت در انتخابات) دارند؟
همايون ـ در چهل سال گذشته در اقلیت بودن
مزیتی بوده است که هیچ شتابی در بیرون آمدن از آن ندارم. اتفاقا امروز خود را در
بیشتر زمینههای اساسی، در اکثریت (همان اقلیت آن زمانها) میبینم. تبعیدیان همین
بس که به تبعید، به دور افتادن و به عامل سنی و نسلی بنگرند.
۱ ــ هیچ تفکیکی واقعیتر از جدا کردن دو گروه نیست، نخست آنها که در بیرون، هر چه
هم بخواهند، دستشان به قدرت در ایران نمیرسد؛ دوم کسانی که هر روز میان دادگاه
انقلاب و زندان اوین در رفت و آمدند و گاه و بیگاه لاشهشان را به خانوادههاشان
تحویل میدهند. گروه اول بهتر است از این توهم بیرون بیاید که مردم در ایران رنج
میکشند تا فرش قرمز زیر پای این سروران بیندازند. در سی ساله گذشته پویش قدرت در
بیرون بیش از لکهدار کردنها و بر سر و روی یکدیگر کوبیدنها نبوده است، و از دست
دادن هواداران و دلسرد کردن مبارزان. همین بس که امروز را با همین چند سال پیش
مقایسه کنند.
۲ ــ مبارزه سیاسی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ربطی به پویش قدرت ندارد و بسیار کسان
هستند که بی چشمداشت، آنچه از دستشان بر میآید میکنند. نکته اینجاست که تشنگان
قدرت و آنها که پیوسته میپرسند برای من چه دارد کماثرترین مبارزان بودهاند.
بحران اعتماد لحظهای رهاشان نمیکند.
۳ ــ شرکت کردن یا نکردن در انتخابات حق مردم است که بنابر اوضاع و احوال تصمیم
بگیرند و صرفنظر از اعلامیههای ما تصمیم میگیرند. تاکید من بر تفاوت گذاشتن میان
درون و بیرون است به گونهای که بیشترین بهره از ظرفیت هر کدام در مبارزه گرفته
شود. انتخابات بازی ما نیست ولی میدان آنها هست ــ هر وقت تشخیص دهند.
تلاش ـ آقای همایون با سپاس از شما.
تلاش
آنلاین آوريل ٢٠٠٩
www.d-homayoun.info