فهرست
پيشگفتار
كمبودهای استراتژی توسعه ايران ۵٧-١۳۳٢
الف ـ در زمينه سياسی
ب ـ در زمينه اجتماعی
پ ـ در زمينه اقتصادی
نتيجه
زمینه های انقلاب ایران
ایران در برابر اسلام
شیعیگری: اعتراض و قدرت سیاسی
غربزدگی و غربگرایی
یك انقلاب نالازم
برندگان انقلاب
یادداشتها
نگاهی به گذشته برای ساختن آينده
آشتی با تاريخ
دگماتيسم های مذهبی و سياسی
اصول فكری يك جامعه نوين
یادداشتها
زمینه های
انقلاب ایران
دوران پس از ١۳۵٧ شاهد یك دگرگونی بنیادی و دورانساز در
تاریخ ایران بوده است. در فراگرد دراز و ناهماهنگ آموزش و بلوغ ملی ایرانیان
این فصلی است با اهمیتی كه از هیچ دوره تاریخی دیگری كمتر نیست. دو پرسش اصلی
در بررسی این انقلاب «چرا» و «چگونه» است. چرا انقلاب روی داد و چگونه؟ با
بربرسی این چراها و نیز تاریخ خود انقلاب است كه می توان درسهای لازم را گرفت.
و اگر تاریخ انقلاب هنوز به جایی نرسیده است، بحث بر سر چرا و چگونه انقلاب
را، اگر هم هنوز زوداست، نباید به تأخیر انداخت. درست است كه مدارك كافی در
دست نیست و گذشت زمان موج احساسات برانگیخته را چندان فرو ننشانده است كه
قضاوت بيطرفانه آسان باشد. با اینهمه كسانی كه از انقلاب، از گوشه ها و جنبه
هایی از آن، آگاهیهایی دارند، در همین گرماگرم می توانند برداشتهایی را عرضه
دارند كه نگرندگان و بررسی كنندگان آینده را به كار خواهد آمد. اما پیش از
آنها به نسل كنونی یاری خواهد داد كه گذشته را درست تر دریابند و بر پیامدهای
انقلاب بهتر چیره شوند.
رویدادهای سال ۱٣۵٦، سال پیش از انقلاب، و سال ۱٣۵٧، سال انقلاب، در پرده های
ابهام و غرضهای شخصی و ایدئولوژیك و افسانه پردازی پوشیده است. برداشتها
بیشتر جنبه شخصی دارند. با این گرایش باید مبارزه كرد. ولی برداشتهای شخصی تهی
از ارزش تاریخی نیستند و در بحث زنده روز نیز به كار خواهند آمد. مهم آن است
كه رویدادها را ثبت نشده و بررسی نشده نگذاریم تا فراموش شوند و اثری را كه
باید در خود آگاهی ملی نگذارند. به سبب همین كمبود بوده است كه ملت ما با
تاریخی كه سه هزاره را در بر می گیرد – و در ۱٣۵۰ ترجیح دادند به دلایل روابط
عمومی تنها ۲۵۰۰ سالش را به رسمیت بشناسند – از نظر تجربه تاریخی و سیاسی در
واقع شباهت به كشورهای نوخاسته دارد.
بحث بر سر «چرا»ی انقلاب زمینه تاریخی آن را در بر می گیرد و «چگونه» انقلاب
زمینه سیاسی آن، نقش عوامل خارجی و داخلی و بازیگران اصلی را.
برای شناخت زمینه تاریخی انقلاب باید از ۱۴۰۰ سالی پیش به این سو آمد، از
هنگامی كه اعراب به نام اسلام و در واقع به قصد جهانگشایی و تاراج و گسترش
فضای حیاتی به ایران تاختند. دوگانگی كه پیروزی اعراب به تاریخ و فرهنگ و
جامعه ایران داد؛ تنشی كه همواره میان جهان بینی اسلامی و احساس قومیت و
ناسیونالیسم ایرانی بوده است؛ و نیز تنشی كه میان نظریه حكومت شیعیگری و جاه
طلبی سیاسی ملایان با قدرت حكومتی بوده است؛ و سرانجام تنشهایی كه برخورد
میان یك جامعه واپسمانده كم و بیش قرون وسطائی با تمدن صنعتی غرب پدید آورد.
انقلاب بر زمینه این تنشها برخاست و باید امیدوار بود كه به فراگرد طولانی
فیصله یافتن آنها كمك كند.